زنده باد ولایت / جشن عروسی در میان ترکمن ها آداب و رسوم خاصی دارد که از گذشته های دور به یادگار مانده است. در این گزارش یکی از جشن های عروسی گمیش تپه که در عید قربان برگزار می شود به تصویر کشیده شده است.
تشخیص 10 بیماری از روی چهره انسان
تعداد شهدای ایرانی حادثه تروریستی کرکوک
اکبر عبدی: آقای فراستی! 100 تومانی که 20 سال پیش گرفتی، پس بده بعد ما را نقد کن
زنده باد ولایت / اکبر عبدی، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، با حضور در برنامه «خوشا شیراز»، صحبتهایی جنجالی درباره محمدرضا شریفی نیا و مسعود فراستی کرد.
اکبر عبدی در این برنامه در پاسخ به سوال علی ضیا مبنی بر رابطه نه چندان خوب خود و شریفی نیا گفت: «ما برای فیلم «اخراجیها» 40 میلیون تومان قرارداد بستیم که شریفی نیا قرارداد ما را به 30 میلیون کاهش داد، بعد از مدتی ما متوجه شدیم که به عوامل گفته من قراردادها را کم میکنم در صورتی که شما به من درصدی بدهید و از بغل آن درصدها توانست یک خانه خوب در یک محل خوب بخرد. اما اینکه او قسم میخورد که این کار ها را نکرده است، آدم را اذیت میکند.»
این بازیگر در ادامه درباره مسعود فراستی نیز گفت: «من مطمئن هستم که آقای فراستی گاهی اوقات خیلی از فیلمها را ندیده نقد میکند. در ضمن فراستی 20 سال پیش در منطقه شهرک قدس میخواست خانه بخرد، 100هزار تومان از من گرفت و هنوز پس نداده است، شنیدهام که الان در کرج کافی شاپ هم زده است. حالا که وضع مالی خوبی دارد، صد هزار تومان من را نسبت به پول امروز پس بدهد و هرچه قدر هم که خواست نقشهایی را که ما بازی میکنیم، نقد کند.»
سپس عبدی گفته فریدون جیرانی مبنی بر خواب ماندن و نرسیدن به صحنه فیلمبرداری را رد کرد و گفت: «این یک دروغ خیلی بزرگ است و آقای جیرانی اگر اینها را میگوید باید اینکه پول من را با یک سال تاخیر داد را هم بگوید.» منبع : برترین ها ، خبر آنلاین
زنده باد ولایت / جشن عروسی در میان ترکمن ها آداب و رسوم خاصی دارد که از گذشته های دور به یادگار مانده است. در این گزارش یکی از جشن های عروسی گمیش تپه که در عید قربان برگزار می شود به تصویر کشیده شده است.
نامهایشان همه جا هست و چهره هایشان روی دیوارهای بلند شهر. هر روز می بینمشان .کوچه، خیابان، اتوبان، دانشگاه، مدرسه نامهایشان را بر خود دارند، به یادگار. به تعداد خیابانهای شهر در میان ما هستند و از دور به خیابانها نگاه می کنند . با چشمهای پر از حرف دهه جنگ ، مردم خیابان های شلوغ و امن دهه نود را نگاه می کنند . خنده کودکان ، بچه مدرسه ای های پر سر و صدا، عجله آدمها ، اشتیاق آدمها پشت ویترین مغازه ها. روی دیوارهای بلند با لباس جنگ به روزهای صلح نگاه می کنند . مردم بعد از جنگ سرگرم زندگی اند و اگر سر بلند کنند با مردانی روبرو می شوند که امن و امان این روزها از آنهاست. ناظران آرام شهر ، روز و شب نگاه می کنند ، بی آنکه لحظه ای پلک بزنند با چشمهای مراقب، که هر روز از کنارشان می گذریم