داستان واقعی
یکی از آقایون می گفت: ما 4 تا دوست صمیمی بودیم. وقتی امتحانات دبیرستان را دادیم ، من و دو تا از دوستام قبول شدیم . اما دوست چهارم رد شد .
من و دوستام که قبول شده بودیم وارد دانشگاه شدیم و تلاش کردیم و فارغ التحصيل شدیم.
و خدا رو شکر پیش اون دوستمون که رد شده بود مشغول به کار شدیم...😂
خدا خیرش بده واقعا