زنده باد ولایت : تو عشق زينبي و تا هميشه ماه حسين/ بسته ويژه به مناسبت ولادت «حضرت ابوالفضل العباس(ع)»
تاریخ انتشار: 97/01/31 19:39
آخرين خبر/ امشب شبِ ميلادِ علمدارِ حسين است
ميلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسين است
لبخند به لبهاي مـلـک گُل کند هر دم
زيرا همه دم خنده به رخسارِ حسين است
مَــه گشته خِجِل از رخِ زيباي ابالفضل
اين قرصِ قمر هديه زِ دادارِ حسين است
زنده باد ولایت : تو عشق زينبي و تا هميشه ماه حسين/ بسته ويژه به مناسبت ولادت «حضرت ابوالفضل العباس(ع)»
تاریخ انتشار: 97/01/31 19:39
آخرين خبر/ امشب شبِ ميلادِ علمدارِ حسين است
ميلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسين است
لبخند به لبهاي مـلـک گُل کند هر دم
زيرا همه دم خنده به رخسارِ حسين است
مَــه گشته خِجِل از رخِ زيباي ابالفضل
اين قرصِ قمر هديه زِ دادارِ حسين است
گهواره مولودِ امروز تنها به سمت کربلا تکان ميخورد.
تمام آبهايي که شرمنده دستهاي تواَند، اشکهاي پدرت هستند که از دل چاه جوشيدهاند.
تو آن راز رشيدي که روزي فرات بر لبت آورد.
با تو، خيمههاي جوانمردي بيستون نميمانند.
دستهايت را در راه عشق دادي تا آغوشت به قدر تمام دنيا لايتناهي شود.
درهاي بهشت را دستان تو بر روي ما خواهند گشود.
خداوند ابتدا تو را آفريد و سپس ماه را شبيه تو .
تو ماه، ماه بنيهاشمي که دختر خورشيد
همان نخست پذيرفته بود مادريات را
دستهاي تو از همان آغاز تولد، رنگ و بوي ذوالفقار داشتند.
هنوز که هنوز است، نماد کربلا، يک جفت دست سرخ است که از آن سوي تاريخ براي ما دست تکان ميدهد.
قصيدهاي به بلنداي عباس، تنها در دامن زني که غزلسراي بيبديل عرب بود، ميتوانست سروده شود.
هلال شعبان چشم دوختهاست به بدري که از خانه علي سر زده.
امروز، روز ميلاد جوانمردي است.
تو آمدهاى؛ يعني حيدري ديگر متولد شده.
امروز که آمدهاى، فاطمه نخستين کسي است که ميلادت را شکر ميگويد. فردا که ميروى، فاطمه پيش از همه رفتنت را سوگوار ميشود.
پس از ميلاد تو ديگر هيچکس دلواپس کربلا نبود.
فضائل حضرت ابالفضل (ع):
فضائل و برترىهاى وجودى آن شخصيت بزرگ را به آسانى نمىتوان برشمرد و مورد بحث و بررسى قرار داد اما به مقدار قدرت و توان و بضاعت خود به گوشههايى از درياى فضائل و مناقب او اشاره مىنمائيم.
۱ـ به قدرى داراى جلالت، شأن و عظمت مقام بود که امام حسين (ع) که حجه الله است در بيانى رسا و زيبا به او فرمود :يعنى جانم به فدايت اى برادرم!
۲ـ امام سجاد (ع) درباره عموى بزرگشان فرمودند: يعنى براى عباس مقام و منزلتى نزد خدا است که در روز قيامت تمام شهيدان بدان غبطه مىخورند.
۳ـ امام صادق مىفرمايد: عموى ما عباس فرزند على بن ابيطالب داراى بينشى نافذ و ايمانى قوى بود و نيز درباره آن حضرت فرمودند: خدا لعنت کند کسى را که تو را نشناسد و به مقام تو واقف نگردد و حرمت و عظمت و کرامت تو را کوچک شمرد. و اين حاکى از فضيلت منحصر به فرد حضرت عباس در بين شهداى راه کربلا است. و نيز فرمودند: گواهى مى دهم که تو همان راهى را پيمودى که جنگاوران شهداى بدر رفتند.
4ـ امام زمان(ع)فرمودند: سلام و درود بر عباس بن على که جانش را در راه برادرش فدا کرد و دنيايش را براى تحصيل اخرت صرف نمود و جانش را براى حفظ برادرش داد.
5ـ از عظمت و مقام والاى حضرت عباس آن است که وقتى امام سجاد براى دفن شهداي کربلا آمدند اجازه دفن شهداء را به بنى اسد دادند و فقط بدن امام حسين و حضرت عباس (ع) را به آنها ندادند و خود آن را به عهده گرفت و از آنجا که بدن معصوم را جز معصوم نبايد به خاک بسپارد، قرين کردن دفن حضرت عباس با سيد الشهدا عليه السلام نشانهاى از شأن والاى او است و اگر چه معصوم نبود اما منزلتى عظيم داشت.
6- حضرت عباس در خاندان عصمت و طهارت پرورش يافت و از درياى فضائل اميرالمؤمنين بهره برد و مورد تربيت آنچنان پدرى قرار گرفت.
7ـ حضرت عباس در يقين قلبى به درجهاى بالا رسيده بود. با آنکه حقايق بسيارى از پدرش راجع به کربلا شنيده بود و عراقىها را مى شناخت و از شهادت مسلم بن عقيل با خبر بود اما با اطمينان کامل در خدمت برادر بزرگوارش قرار گرفت و در شب عاشورا در پاسخ ترخيص برادر گفت: ما چنين نکنيم خداوند بعد از تو ما را زنده ندارد .او عارف وارستهاى بود که حتى در روز تاسوعا امان نامه شمر را نپذيرفت و دست از حسين برنداشت.
8- ايثارگر بود، فداکارى و ايثارگرى و جانبازى را به حد اعلا رسانيد و جان خود را فداى برادر کرد. پاسدار برادر بود و به تعبير امام زمان سلام الله با برادرش مواسات کرد و دستهاى خود را در راه او داد. جلوهاى از ايثار بود که در شريعه فرات آب ننوشيد زيرا برادر و اطفالش تشنه بودند و او روا نداشت که سيراب گردد و حسين تشنه باشد. قبل از شهادت خود برادرانش را به ميدان فرستاد و همه آنها شهيد شدند و او در راه دين و امام زمانش از برادرها و نيز از فرزند دلبندش گذشت و اين اوج تجلى ايثارگرى است.
9ـ شجاعتى بىمانند داشت به طوري که زبانزد ديگران بود. در جنگ صفين جوانى برومند بود. بر اسبى خروشان سوارشد نقابى بر چهره افکند و به ميدان آمد و از صفوف معاويه مبارز طلبيد. چند نفر با او در آويختند ولى خيلى زود طعمه شمشير او شدند و جان دادند. معاويه از اين وضع ناراحت شد ابن شعثاء که از سرداران سپاهش بود و ادعاى دليرى بسيارى داشت چون ناراحتى معاويه را ديد علتش را پرسيد معاويه گفت: اين يکى از جوانان معمولى لشکر على است که اينگونه افراد مرا به خاک مىافکند پس مردان دلاور او چگونه پيکار مىکنند و من نگرانم که عاقبت جنگ چه خواهد شد!
ابن شعثاء گفت: آنان که با اين جوان روبه رو شدند بزدل بودند و من پسران خودم را به ميدان مىفرستم و مادرش را به عزا مىنشانم. جنگى خونين در گرفت و پسر ابن شعثاء از بين رفت و هفت فرزندش همه بدين صورت کشته شدند.
ابن شعثاء مانند پلنگ تير خورده به خود مىپيچيد و در اين هنگام نگاهش با نگاه سرزنش آميز معاويه تلاقى کرد طاقت نياورد و به مرکب خود نهيب زد و به آن جوان نقابدار رسيد. جوان کم تجربه با پيرمرد غضبناک روبه رو شد معاويه نگران ابن شعثاء بود و على در دل مضطرب براى عباس بود، آيا کداميک پيروز مىشوند؟ بالاخره آخرين ضربتى که جوان نقابدار بر پيکر ابن شعثاء زد، پاسخى به اين سؤال بود.
نقابدار جوان چند بار اطراف جسد بىجان ابن شعثاء دور زد و مبارز طلبيد ولى کسى حاضر به مقابله با او نشد. در اين هنگام على (ع) جوان را به سوى خود خواند، او در محضر مولا نقاب از چهره برداشت، ابوالفضل العباس بود و فقط پانزده بهار از عمرش گذشته بود، ولى على به رويش تبسم نمود.
معروف است که به آسانى مىتوانست با ضربت شمشيرش مرد و مرکب را دو نيمه سازد و لذا هيچ يک از پهلوانان و مدعيان زور آزمايى، تاب مقاومت در برابر او را نداشت.
در روز هفتم محرم با عدهاى حرکت کرد و محاصره را شکست و مقدارى آب آورد. چون در روز عاشورا عدهاى از ياران تحت محاصره افتادند امام حسين (ع) حضرت را فرستاد و او يک تنه رفت و حلقه محاصره را شکست و آنها را نجات داد.
۱۱ـ کاملا تسليم و مطيع امام زمانش بود و در برابر فرامين او از خود نظرى نداشت چون فرمانش دادند که فقط آب آورد با آنهمه شجاعت و دليرى جز جنگ دفاعى نمىکرد. پروانهوار بر گرد امام خود مىچرخيد. فرمانده نيروى سى نفرى محافظ آن حضرت بود. مسئول رسيدگى به کارهاى اجتماعى و مراجعات و مالى آن حضرت بود، و لذا او را در مدينه باب الحسين نيز مىناميدند و اينها از فضايل عباس بود و از برترىهاى او در طول زندگى به حساب مىآمد.
۱۲ـ از مهمترين فضائل و برترىهاى حضرت عباس منصب حکايت کاروان سيد الشهداء (ع) در کربلا بود. پيغمبر اکرم ص فرمودند: يعنى برترين اعمال نزد خدا سيراب کردن و خنک نمودن جگر حرارت ديده است چه از حيوان باشد يا انسان. و در روايت است حتى در جايي که آب هست سقايت کنيد که اين عمل موجب ريزش گناهان است به مانند ريزش برگهاى درختان. و لذا گاهى بين قريش و عبدالمطلب بر سر سقايت درگيرى روى مى داد زيرا فضيلت و کمال را در سقايت مى ديدند. و عباس اين فضيلت بزرگ را دارا بود.
روز جانباز و بزرگداشت جانبازان
سالگرد ميلاد حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام، روز جانباز نامگذاري شده است. عباس عليه السلام بزرگ جانباز تاريخ انسانيت است که صحنه کربلا را تجليگاه ايثار و جانبازي نمود. فداکاريهاي برادر رشيد امام حسين عليه السلام در تاريخ بشر مانندي ندارد. دست حيدرآساي عباس عليه السلام شعر زيباي عشق و ايثار در راه ولايت را با خون سرخ بر زمين تفتيده کربلا نگاشت و راه و رسم عاشقي و شيوه جانبازي را به جهانيان آموخت.
[ بازدید : 494 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]