خبرگزاری مهر، گروه استانها- سهیلا محمدی - علیرضا نوری کجوریان: قصه باد و باران و سیل و خسارتهای بیشمارش انگار پایانی ندارد و هرسال بهویژه در فصل پاییز رخ سیاه خود را به مردم مازندران مینمایاند و ضرب شستی به آنان نشان میدهد.
بارش بیش از ۳۰۰ میلیمتر باران تنها در ۲۰ ساعت در استان مازندران بهویژه در غرب این استان چهره شهر و روستاها را دگرگون کرده و خسارتهای بیشماری را بر پیکر نحیف شهرها و روستاهای غرب این استان بهویژه تنکابن و رامسر وارد کرده است، پیکر نیمهجانی که هنوز زخمهای عمیق برف سنگین ۹۲ و ۹۵ آن التیام نیافته است.
وارد روستاهای سیلزده که میشوی، تا چشم کار میکند گلولای است و سنگ و چوب، رودخانهها گویی وحشی و دیوانهوار به هر طرف راهشان را بازکرده و مسیرشان را گمکردهاند.
روستای «پلطان» تنکابن که زمانی بهواسطه وجود باغات چای موردتوجه بسیاری بوده، بهطورکلی و بنا بر گفته کارشناسان صد در صد تخریبشده و تمامی تأسیسات زیر بنایی آن طعمه سیل شده است ، حتی جغرافیای آن نیز دیگر قابلتشخیص نیست زیرا جاده دسترسی، پل ارتباطی و تمامی تیرهای برق و لولههای آب آن را آب برد و منازل مردم غرق در آب و گل است.
مردم این روستا و ۴ روستای دیگر به دلیل تخریب پل ارتباطی محصور در آب و سنگ هستند و برق، آب و گاز و تلفنشان قطع است.
آنان از نداشتن سوخت بیشترین گلایه را دارند و میگویند سرما رنج دهنده است و حتی فانوسی نیست که آن را روشن کنند تا در پناه نور آن، شاید نور امیدی هم به دلهای غصهدارشان بتابد.
این مسئولان فقط میآیند عکس میگیرند و میروند اما بعداً ما را فراموش میکنند و تنها ما میمانیم و مشکلاتی که برایمان به وجود آمده است در نگاههای مردم روستا بیاعتمادی به مسئولان موج میزند و گاهی این بیاعتمادی را بر زبان میآورند و گاهی نیز در چشمانشان میتوان آن را دید زیرا آنان از برف سال ۹۲ آنچنان خاطره خوشی ندارند. مادری سالمند میگوید: این مسئولان فقط میآیند عکس میگیرند و میروند اما بعداً ما را فراموش میکنند و تنها ما میمانیم و مشکلاتی که برایمان به وجود آمده است.
دخترکی که کوله باری از آبونان بر دوش دارد با طعنه از کنارم میگذرد و میگوید خوب عکس بگیر بگذار یادگاری بماند، ما که فعلاً از سرما میلرزیم.
در میانه راه بیشتر روستاییان در حال کوچ کردن به مناطق دیگر هستند و بسیاری دیگر هم چون جایی ندارند ناگزیر برای ماندن و در جدال با آب و سنگ و گل.
فرزندی مادر پاشکستهاش را سوار بر فرغون کرده و با سختی و مشقت سعی دارد تا از لابهلای سنگها و آب رودخانه رد شده و به منطقهای دیگر برود. نیروهای امدادی، بسیجیان و سپاهیان چه پیاده و چه با بهرهگیری از اسب در حال رساندن آذوقه به مردم هستند.
دامدار پلطانی در گفتوگو با خبرنگار مهر میگوید حدود ۳۰ رأس دامم با طویله و خوراک دام طعمه سیل شده و در واقع تمام هستیام را ازدستدادهام.
پیرمردی عصازنان خود را به من میرساند و میگوید: «دخترم به استاندار بگو برایمان نفت بیاورد ما سردمان است و مریض هستیم». همچنین بانویی در میان جمعیت گریهکنان خطاب به استاندار میگوید: آقای مهندس بیا و خانهام را ببین، من تمام داراییام را ازدستدادهام.