نذر حضرت جواد الائمه(ع)
برای بار نُهم...
آنروز کاظمين چو بازار شام شد
دنيا براي بار نهم بي امام شد
دجله که ديگر آبروي رفته هم نداشت
آنقدر اشک ريخت که چشمش تمام شد
جنّت وزيد و حجره در بسته امام
در بارش ملايکه خود بار عام شد
تا سايبان شود به تن زهر ديده اش
خورشيد شد کبوتر و بر روي بام شد
گل رفت و مستي از سرِ پروانه ها پريد
دل بي خبر ز لذت شرب مدام شد
آنروز ذوالجناح حسين (ع) از نفس فِتاد
آنروز ذوالفقار علي (ع) در نيام شد
آتش نشست در جگر کربلايي اش
يعني به رسم خون خدا تشنه کام شد
آمد به خاطرش پدر و لحظه وداع
دلتنگ ماهِ طوس- علیه السّلام - شد
از بس که اشکها به غزل پشت پا زدند
اين مصرع رميده زمين خورد و رام شد
⭕️اااااا⭕️
عباس احمدی|