فاطمه هاشمي: فرش خانه پدرم براي قبل از انقلاب است/ اصلاح طلبان زماني حتي مخالف ويدئو بودند
اعتماد/ فاطمه هاشمي، عضو شوراي مرکزي حزب اعتدال و توسعه در گفتوگو با اعتمادآنلاين از حواشي زندگي خانواده آيتالله هاشميرفسنجاني و اينکه واکنش خانواده به رد صلاحيت پدر انقلابيشان در سال ٩٢ چه بوده، چرايي و علت رد صلاحيت پدر، اتمام حجتش با فرزندانش در اوج حوادث ٨٨، سکوت در برابر حکم ناعادلانه پسر و واکنش بزرگ خانواده بر مواضعي که گاه از سوي فرزندانش جنجالي ميشود، ميگويد. محورهاي اين گفتوگو علاوه بر ذکر اين حواشي، راه پيش روي حزب اعتدال و توسعه و چگونگي همراهي با اصلاحطلبان در انتخابات آينده و حمايت بيچونوچرا و تاکيد بر تکرار پيروزي انتخابات ٩٢ براي جريان اعتدالي و اصلاحطلبي با پيروزي مجدد حسن روحاني و نبود رقيب براي اين گزينه مطلوب است. ادامه دارد
.
آيتالله هاشميرفسنجاني به عنوان يکي از ارکان اصلي و تاثيرگذار انقلاب اسلامي همراه هميشگي امام خميني (ره) و رهبري در اين مسير پرفراز و نشيب است... البته در اين مسير سختيهاي فراواني کشيد، از شکنجه و زندان تا تخريب و اتهام اما هيچ گاه نه دچار لغزش شده و نه از مواضع انقلابي کوتاه آمد. حتي در مقاطعي بنابر مصلحتها از خانواده خود هم براي انقلاب به نوعي عبور کرد. فاطمه، فرزند ارشد خانواده که در اوج فعاليتهاي انقلابي و در شرايط زنداني بودن پدر متولد شده نيز بر اين موضوع صحه ميگذارد.
براي گفتوگو با رييس بنياد امور بيماريهاي خاص برسر پروژه در حال ساخت مرکز ملي سرطان ايران رفتيم تا از آخرين فعاليتهاي اجتماعي، سياسياش با خبر شويم. او اين روزها مشغول رتق و فتق امور اين مرکز بزرگ درماني است. فاطمه هاشمي از پيشرفت ساخت اين مرکز ميگويد که اين پروژه با ٥١هزار متر زيربنا تمام نيازهاي يک بيمار سرطاني براي درمان، پيشگيري، تشخيص و تحقيقات را تامين ميکند و در حال حاضر شش ماه از موعد قرارداد دوساله براي اتمام آن گذشته و اينکه پروژه با ٦٠٠ ميليارد تومان هزينه و با کمک مردم در حال پيشرفت است. او ميگويد که در اين مرکز قرار است هزينه درماني بيماران نيازمند رايگان باشد.
در ادامه مشروح گفتوگوي فاطمه هاشمي با اعتمادآنلاين را ميخوانيد.
***
شما عضو ارشد حزب اعتدال و توسعه هستيد، به نظر شما گفتمان اعتدالي که اين روزها و در فعاليتهاي سياسي مطرح ميشود با چه شکل و شمايلي به عرصه آمد وآيا فقط کارکرد انتخاباتي دارد؟
اين گفتمان موضوع جديدي نيست و آيات قرآني هم به آن اشاره و تاکيد داشته و با انقلاب و بعد از روي کار آمدن دولت آقاي هاشميرفسنجاني اين رويه در تفکر و کابينه متنوع او شکل اجراييتر به خود گرفت و اين موضوع تا زمان شکلگيري دولت اصلاحات ادامه داشت که البته بعد از آن با تندرويهايي که انجام شد اين گفتمان نيز ادامه پيدا نکرد. بعد از اتمام اين دوره (اصلاحات)، اصولگرايان سر کار آمدند که دوباره تندرويهاي اين جريان موجب گسترش اعمال و فعاليتهاي خيلي بدي در کشور شد و مردم هم از اين رويه خسته شدند، بر همين اساس بعد از اين دوران بود که دوباره فصل گفتمان اعتدال آغاز شد.
يکسري افراد و حتي خود اصلاحطلبان هم از اين تندرويها خسته و به سمت اعتدال گرايش پيدا کردند که نتيجه آن را در انتخاب حسن روحاني در سال ٩٢ ميبينيم.
مجموعه گفتمان اعتدال به مفهوم واقعي به کدام گفتمان نزديکتر است؛ اصلاحطلبي يا اصولگرايي؟
به هيچ کدام نزديک نيست. اعتدال طيف گستردهاي از افراد معتدل هر دو جريان است.
گمان ميکنيد در جريان اصولگرا ليدري وجود دارد که داعيهدار پرچم اعتدال باشد؟
خير وجود ندارد. در اصلاحطلبان هم چنين ليدري نداريم و بيشتر تفکر اعتدالي را در آقاي هاشميرفسنجاني ميبينم با گوش دادن به سخنرانيها و خاطراتش ميتوان در تمام مراحل زندگياش اعتدال را به عينه و وضوح مشاهده کرد. در انتخابات اخير هم همه حول محور ايشان حرکت کردند.
يعني معتقديد گفتمان اعتدال خودش يک جريان سياسي جدا است؟
خودش يک جريان سياسي و مذهبي است و از ابتداي انقلاب هم شاهد اين رويه بوديم. اگر واقعا بر اين اساس نگاه کنيم دين هم تاکيد بر اعتدال دارد و هميشه مخالف تندروي بوده است.
اين گفتمان تا چه اندازه در پيادهسازي اعتدال در سطح جامعه موفق بوده است؟
اگر بخواهيم ٣٧ سال انقلاب را در نظر بگيريم در حدود ٣٠ الي ٤٠ درصد موفق بوده و با ديدن اعضاي کابينه دولت سازندگي، روند اعتدال مشاهده ميشد و البته در سطح زندگي مردم هم تا حدودي اين رويه با توجه به موقعيت بعد از جنگ و مشکلات و بحرانهايي که وجود داشت، ديده ميشد و همين تفکراتي که خودش را الان نشان ميدهد آن موقع هم بود منتها در آن زمان فضاي مجازي و خبري بدين شکل وجود نداشت و کمتر انعکاس پيدا ميکرد.
نمي خواهم اسم ببرم اما همين جريان اصلاحطلب به عنوان نمونه مخالف دستگاه ويديو بود و در حمله به سفارت امريکا هم مواضع اصلاحطلبان ديده ميشد اينطور نبود که اين جريان از ابتدا ميانهرو باشند. اينها جا عوض ميکنند تفکر عوض نميکنند اما اعتداليون از ابتدا تاکنون ثابت هستند و ماندند.
تئوريسينهاي هر دو جريان بر اين باورند که مرزبندي جريان اصلاحطلب و اصولگرا در اولويت دادن به مفاهيم است؛ جريان اصولگرا به مباني ارزشي و حاکميتي نسبت به حقوق مردم اهميت بيشتري ميدهد و جريان اصلاحطلب آزاديهاي تصريح شده در قانون اساسي و حقوق مردم را در اولويت قرار ميدهد براي جريان اعتدال کدام يک در اولويت قرار دارد؟
بايد گفت که در دولت آقاي خاتمي هم شاهد تندرويهاي زياد بوديم. اصلاحطلبان هم زماني که سر کار آمدند اين گونه نبودند نميخواهم از افراد نام ببرم... اما در همان روزهاي ابتدايي شکلگيري انقلاب، آغاز تندرويها را در جريان چپ آن زمان و اصلاحطلبان امروزي شاهد بوديم. چپها خيلي تندروتراز اصولگراها بودند. اگر امروز چپ ميگويد مذاکره با امريکا، در آن زمان اعتقادي خلاف اين را داشت، حتي اصولگراها بيشتر مذاکره با اين کشور را مطرح ميکردند.
منظور اين هست که برخي از افراد حاضر در طيف اصولگرا بيشتر دنبال مباحث ارزشي هستند اما لايههايي از اصلاحطلبان شعار مردم و اولويت قرار دادن آنها را در برنامه دارند.
شعار هم در يک مقطعي دادند و قبلش اين گونه نبود و از نظر من در اجرايي شدن اولويتهايشان موفق هم نبودند. موفقيت را يک طيفي دارند و نميتوان موفقيت يا عدمموفقيت را صد در صد دانست اما اصلاحطلبان به آن چيزي که ميخواستند نرسيدند. در نهايت اتفاقي که در دولت اصلاحات افتاد منجر به اين شد که اصولگراهاي تندرو بر سر کار آمدند. اگر موفق بودند نبايد شاهد روي کار آمدن اصولگرايان تندرو ميبوديم.
فکر نميکنيد اصلاحطلبان در آن زمان موانع زيادي بر سر راه داشتند؟
البته گاهي اوقات اصلاحطلبان هم موانع ايجاد ميکردند. نميخواهم اسم ببرم. ديگر نبايد به گذشته کار داشته باشيم، اکنون اتفاق خوبي که افتاده اين است که معتدلين هر دو جريان برسر کار آمدند و نبايد ديگر به فکر انشقاق اين دو بود و وحدت و اتحاد را بايد بيشتر از هرموضوعي سرلوحه کار قرار دهيم.
ميتوان موفقيت به دست آمده در شرايط کنوني را به حساب شخص آقاي هاشمي گذاشت که معتدلين هر دو جريان به يک سمت به نام اعتدال کشيده شدهاند؟
تا حدود زيادي بله. شايد در برهههايي از زمان اين مسائل نبود اما در دورههايي که اين اتفاق افتاد خودش را نشان داد. از اينکه ايشان، پدر من هستند سخت است بگويم اما به عنوان فردي که به فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مشغول بوده اين تغييرات را ميبينم.
آقاي هاشمي هم خودشان به اين موضوع قايل هستند که تلاشهايشان بر سر گفتمان اعتدال نتيجه بخش بوده است؟
در زمان رياستجمهوري ايشان عدهاي طرح تمديد دوران رياستجمهوري را مطرح و خواستار حضور آقاي هاشمي بر مسند رياست قوه مجريه بودند اما خود ايشان مخالفتشان را صريحا اعلام کردند و گفتند که شايد برخي کارها و پروژهها بعد از من ادامه پيدا نکند چه بسا که ادامه هم نيافت. ايشان در هر صورت معتقد بودند که من تفکري را در کشور مطرح کردم گرچه مخالفاني دارم اما در آينده همه به اين سمت خواهند آمد.
شما حسن روحاني را شبيهترين سياستمدار به هاشميرفسنجاني ميدانيد؟
از هيچ نظري ايشان شبيه به آيتالله هاشمي نيستند. عدهاي از اين نظر شبيه ميگويند که تفکراتي که ايشان براي سازندگي و اعتدال دارد به آقاي هاشمي نزديک است اما خيلي تفاوتهاي زيادي با همديگر دارند. صبري که پدر در برابر همهچيز دارد هيچ شخصي ندارد. در ميان همه هجمهها و تخريبهايي که در دوران انقلاب عليه او ايجاد ميشد هيچوقت از تريبونهاي در اختيار براي دفاع از خود استفاده نکرد. اما مسوولان اصلا تحمل نقد و تخريبها را ندارند و از تريبونهاي رسمي به دفاع از خود ميپردازند. مثلا ايشان صد درصد معتقد است که مهدي به ناحق زندان است اما موضعگيري پدر را ميبينيد؟! ايشان ميگويد که بايد قانوني عمل کرد.
آيتالله هاشميرفسنجاني هميشه براي انقلاب از زمان شکلگيري تا تثبيت و اکنون حفظ آن از خانواده خود گذشت کردهاند و انقلاب و نظام را در اولويت قرار دادند؛ تا چه اندازه به اين موضوع باور داريد؟
آيتالله هميشه و در طول زندگي همهچيز و خانوادهاش را در چارچوب انقلاب ميدانند.
شما به اين رويه پدر اعتراضي نميکنيد؟
خير ما اين گونه بزرگ شدهايم. قبل از انقلاب به ما ميگفتند من فقط پدر شما نيستم و پدر همه فرزندان ايرانم و فقط نبايد به فکر شما باشم. ما اين گونه بزرگ شدهايم. براي ما و حتي فرزندانمان اين موضوعات عادي شده است. پدرم هميشه معتقد بوده که هرفردي ميخواهد کار بزرگ کند، سختيهاي بزرگي پيش راهش هست. به ياد دارم در زمان انتخابات سال ٨٨ و اعتراضات، ما هم همراه بوديم و يک روز پدرم به فرزندانش گفتند راهي که من دارم ميروم شرايط سختتري براي شما خواهد داشت حتي سختتر از گذشته. اگر من همراه آنها باشم و تاييد آنها را کنم شما هم هيچ مشکلي نخواهيد داشت اما اگر اعتراضات را بازگو و مشکلات را مطرح کنم خيلي مشکل خواهيد داشت قطعا شما را زندان خواهند برد و فرزندانتان را اذيت خواهند کرد. شما با اين مسائل مشکل نداريد؟ همه ما گفتيم خير.
تا به حال پيش آمده که نظر مخالفي با پدر داشته باشيد و بدون توجه به اين مخالفت عمل کنيد؟ يا شما عملکردي از خود نشان دهيد که موج رسانهاي عليه اين خانواده و شخص آيتالله به راه بيندازند؟ پدر با فرزندان برخوردي نميکنند؟
بله. البته من خودم در تمام کارهايم با ايشان مشورت ميکنم. اگر خيلي پافشاري در موضوعي داشته باشيم، ميگويند خب انجام دهيد. اگر هم مخالف نظر ايشان عمل کنيم، اعتراض نميکنند. به خاطر روحيات فردي و شخصيتيشان برخورد که اصلا نميکنند. اما تذکر ميدهند که اگر اين کار را نميکرديد بهتر بود.
چرا اينقدر موج تخريبي عليه خانواده هاشميرفسنجاني است؟ و ميگويند اين خانواده پولدار هستند؟
اين خانواده هميشه آن چيزي که بودهاند، هستند خارج از آن خود را نشان نميدهند. از قبل انقلاب منافقين بحث پولدار بودن هاشمي را مطرح کردند و ادامه هم يافت. پدر من در آن زمان ميان روحانيون وضع مالي خوب و معمولي داشت. او معتقد بود شخص بايد براي مبارزه وضع مالي خوبي داشته باشد. ارثيهاي که از پدربزرگهايم به مادر و پدرم رسيده بود و شخص پدر هم با اينکه روحاني بودند در کار بسازوبفروش بودند و به مجاهدين کمک کردند و زماني که در اين گروه کودتا شد يکي از آنها به پدرم گفت که چرا به ما ديگر کمک نميکنيد مگر ما نميخواهيم شاه را برداريم که ايشان پاسخ دادند چرا اما شما ميخواهيد «لنين» و ما ميخواهيم «حضرت علي» را جايگزين کنيم و از اينجا ارتباط و کمکهايش را به اين گروه قطع کردند و آنها هم به اشاعه شايعه و تخريبها عليه هاشمي و پولدار بودن ايشان دامن زدند. بعد از انقلاب هم مخالفين و خارجيها بر اين موضوع دامن ميزدند، علت آن مشخص بود؛ تاثيرگذاري شخص آيتالله در انقلاب. تا به نوعي تاثيرگذاري ايشان را با پخش شايعات دروغين کم کنند و معمولا عوام هم پذيراي اين شايعات هستند. به هر حال در اين کشور بزرگ و در تهران و شمال شهر همه خانه دارند پدر من هم يک خانه دارد بارها پيش آمده اشخاصي به خانه پدر و مادر ميروند باورشان نميشود که اين خانه معمولي، خانه هاشميرفسنجاني باشد!. حتي برخي وسايل خانه مثل فرش براي قبل انقلاب است.
آنچه مسلم است اينکه تندروهاي سياسي هميشه با ايشان مخالف بودند و هستند و برخي مواقع نيازهاي سياسي شان تغيير و به سمت ايشان گرايش پيدا ميکنند.
در مورد پرونده مهدي هاشمي شنيده شده ايشان قصد اعاده دادرسي دارند؟
در طول اين مدت به دليل درگيري با بيماري مادرم که اکنون به وضعيت روزمره زندگي خود برگشتهاند، نتوانستم پيگير جزييات پرونده برادرم باشم اما اين بحث وجود داشت که مهدي درخواست اعاده دادرسي کند.
برگرديم به بحث انتخابات. برنامه حزب اعتدال و توسعه در روند انتخاباتي به چه صورت است اينکه تا چه اندازه و به چه شکل ميخواهد با اصلاحطلبان يا اصولگراها همراه باشد ؟آيا قصد ورود به شکل مستقل به
عرصه را دارد يا خير؟
به دليل درگيريهاي کاري و شخصي که در اين مدت داشتم در حدود دو سه ماهي در جلسات حزب نتوانستم شرکت کنم قطعا حزب براي حمايت از شخص آقاي روحاني ورود پيدا خواهد کرد. اما آنچه مسلم است اينکه اصلاحطلبان هم در ديدارهاي عادي و خصوصي با ما بر حمايتشان از شخص روحاني تاکيد داشتهاند.
يکي از انتقادات اصلاحطلبان به حزب اعتدال و توسعه اين است که اين حزب در انتخابات مجلس دهم خيلي با اين جريان همگام نبود چقدر بر اين ادعا صحه ميگذاريد؟
خود من به عنوان عضو شوراي مرکزي حزب اين ادعا را قبول دارم. دليل آن هم اين است که در حزب تفکرات مختلفي وجود دارد و آن تفکرات به لحاظي غالب بود البته نه به تعداد. من خودم به عنوان مخالف اعضاي معرفي شده به ليست اميد بودم.
اعتدال و توسعه با جريان اصلاحات زاويهاي ندارد؟
خير. به شکل کلي حزب معتقد است که بايد وحدت رويه با اصلاحطلبان حفظ شود اما هستند افرادي در حزب که مخالف نظر بقيه در برخي موارد باشند.
آقاي روحاني خودش را عضو حزب شما ميداند يا نقش پدر معنوي را ايفا ميکند؟
ايشان عضو حزب نيستند. نميدانم بگويم پدر معنوي حزب هستند يا خير؟اگرچه قبل از رياستجمهوري ايشان در جلسات حزب شرکت ميکردند اما بعد از انتخابشان به عنوان رييس قوه مجريه به طور طبيعي ديگر حضور نيافتند.
شما معتقد هستيد که اعتدال و توسعه دولت را ساخت؟
دولت اصلاحات بعد از روي کار آمدن، عدهاي را از پستهاي دولتي کنار گذاشت و سپس افراد ميانهرو تصميم به شکلگيري حزب اعتدال و توسعه گرفتند. در حال حاضر از همه گروهها و جريانها عضو کابينه يازدهم هستند. ما با همراهي بقيه گروهها دولت تدبير و اميد را ساختيم. اين کارگزاران بود که دولت ساخت و از آقاي خاتمي حمايت کرد و ايشان رييسجمهور شدند اين کار را مشارکت نکرد چراکه اين حزب بعد از دولت اصلاحات به وجود آمد.
لحظه رد صلاحيت پدر در انتخابات ٩٢ پس از عمري فعاليت سياسي- انقلابي براي جمهوري اسلامي چگونه گذشت؟
خيلي خوشحال شديم. خود ايشان هم خوشحال شدند.
اگر واکنش و ارزيابي از رد صلاحيت خود داشتند چرا ثبت نام کردند؟
به خاطر احساس مسووليتي که کردند. آن هم به دليل تعداد بالاي مطالبات و مراجعهکنندگان در محضر ايشان براي حضور در عرصه بود و نتوانستند نه بگويند واقعا شخص آيتالله قصدي براي حضور نداشتند تصميم ايشان در ساعت ١٧:٣٠ بود. برادرم که ظهر روز جمعه با ايشان صحبت کرده بود، گفت که بابا قطعا نميآيد اما من گفتم شب قبل (جمعه شب) که با پدر صحبت کردم، احساس ميکنم تغييري در نظر ايشان ممکن است به وجود آيد و بعدش هم به خاطر مردم آمدند و گفتند که وظيفه خودم را در قبال خدا و مردم انجام دادم. مسووليت خيلي سنگيني بر عهدهام بود چون با مشکلاتي که از دولت قبل به وجود آمده بود، ميگفتند که کار خيلي سخت است که از اتفاقاتي که پيش آمده بود بتوانيم کشور را دوباره به ريل اصلي خود بازگردانيم و ميگفتند با اين رد صلاحيت مسووليت از من گرفته شد.
از ردصلاحيت پدر خوشحال شديد يا تعجب هم کرديد؟ از پدر نخواستيد اعتراض کند به اين اقدام نه صرفا به خاطر کانديداتوري براي گرفتن حقي که مردم از ايشان خواستند؟
چند روزي قبل از اعلام نهايي، زمزمههاي رد صلاحيت شروع شده بود و با توجه به تفکري که در شوراي نگهبان حاکم بود خيلي هم تعجب نکرديم. به هرحال مردم تمام اتفاقاتي که در شورا افتاده بود را ميدانستند.
با توجه به اين رد صلاحيت تا چه اندازه ميتوان گفت که باز هم هاشمي اعتبار و نام و حتي خودش را فداي کشور و نظام کرد؟
ايشان زماني که ثبتنام کردند اصلا خبر نداشتند ممکن است رد شوند اما بحث شورا که آغاز شد، در روزهاي ابتدايي گفتند ايشان تاييد شدهاند اگرچه بعد جرياني در شورا آغاز و افرادي خارج از شورا رفت و آمدشان به شوراي نگهبان زياد شد که ايشان بايد رد صلاحيت شود! شب آخر هم از طريق آقايان روحاني و علي لاريجاني پيغام آوردند که آيتالله انصراف دهند. ايشان واقعا حتي حدس رد صلاحيت خود را نميزدند. در مورد حواشي هم بايد بگويم با شوخي و خنده به پدر ميگفتيم اگر رد شديد چه ميشود؟ ميگفتند خب رد شوم که شوم، موردي نيست.
دلايل رد صلاحيت ايشان مطرح شد؟
بله. اين دلايل در شورا مطرح شده بود؛ راي بالاي ايشان و گفته بودند که تا اين لحظه بالاي ٧٠ درصد راي دارند و فکر ميکنيم تا روز رايگيري به ٩٠ درصد هم برسد و لذا نميخواهيم با راي بالايي ايشان وارد عرصه شوند.
به نظر ميرسد خواهر شما فائزه نسبت به بقيه فرزندان آيتالله، استقلال بيشتري درمسائل سياسي دارد اين نظر را قبول داريد؟
همه ما استقلال داريم اما با تفکراتي متفاوت و روشهاي مختلف.
ارتباط عاطفي همه فرزندان با پدر به يک شکل است؟
همه يک جور هستيم اما در مواقعي به من ميگويند تو بيش از اندازه خودت را لوس ميکني. شايد دليلش اين باشد زياد رفت و آمد دارم. احساس وابستگي به پدر و مادرم خيلي زياد است.
تاثيرگذاري مادرتان بر آيتالله در مسائل خانگي تا چه ميزان است؟
پدر من خيلي آدم آرامي است و اهل بحث، جدل و دعوا و... به هيچوجه نيست و به خانواده هم اهميت زيادي ميدهد و به خواسته فرزندانش هم در محيط خانه توجه زياد دارد.
آيتالله هاشمي براي اتخاذ تصميمات سياسي از شخص خاصي هم مشورت ميگيرد؟
حتما به نظر کارشناسان و مشاورانش توجه ميکند و ايشان بيش از حد مطالعه دارند يک دقيقه ايشان را در منزل بيکار نميبينم. مگر هنگام غذا خوردن يا نهايت ٥ دقيقه در کنارمان بنشينند و بروند به مطالعه بپردازند. تمام سايتهاي موافق و مخالف را ميخوانند و هيچگاه به يک موضوع اکتفا نميکنند و در زمان رياست بر مجلس و دولت هم به نظرات کارشناسي خيلي اهميت ميدهند.
آيتالله با دنياي مجازي تا چه اندازه ارتباط دارند؟
شبها که به منزل ميآيند چند دقيقه کنار ما مينشينند و بعد به سراغ کارهاي شخصي و مطالعه و چک کردن سايتها ميروند. مثلا من بلد نبودم با کامپيوتر کار کنم و از ايشان ياد گرفتم و حتي به پدر ميگويم، ميتوانيد اين سيدي را براي من در کامپيوتر بگذاريد. گاهي اوقات خبرهايي که در فضاي مجازي و تلگرام ميبينم و حتي کانالهاي خبري مرتبط با ايشان را به پدر نشان ميدهم و معمولا در واکنش فقط گوش ميکنند و ميبينند.
ارتباط آيتالله هاشمي بعد از رياستجمهوري روحاني با او چگونه و به چه صورت است؟
ايشان در روزهاي آغازين تشکيل دولت به روحاني ميگفتند من در کارهاي شما هيچ دخالتي نميکنم. اگر مشورت از من خواستيد در کنارتان هستم اما دخالت هرگز. اگرچه برخي مواقع با يکديگر ديدار و ملاقات خصوصي و عمومي دارند.
ارتباط آيتالله با احمدينژاد در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام به چه صورت است؟
آقاي احمدينژاد که خيلي به جلسات مجمع نميآيند. هيچ ارتباطي با يکديگر ندارند.
مخالفان آيتالله هاشمي در تلاش براي القاي شکاف ميان رابطه ايشان با رهبري هستند؟ ارتباط اين دو به چه صورت است در حال حاضر؟
ديدارها ادامه دارد. البته رهبري هم بارها گفتهاند که با يکديگر اختلاف سليقه داريم. اين موضوع طبيعي است. در زمان امام خميني هم گاهي پيش آمده که با يکديگر نظر مخالف داشته باشند. نامهاي که ايشان به امام درباره بني صدر با واژههاي تند نوشتند موجود است. اعتقاد آقاي هاشمي اين است که من به آن چيزي که ميرسم عمل ميکنم و به آن چيزي که برسم ميروم و نظرم را ميگويم.
چشماندازتان از انتخابات آينده رياستجمهوري به چه صورت است؟
به تمام جميع مسائل به انتخاب دوباره آقاي روحاني خوشبينم.
حريف قدري براي مبارزه انتخاباتي در برابر حسن روحاني ميبينيد؟
تا حالا خير.
به عنوان يک فرد در جامعه، نه فاطمه هاشمي، دولت را تا چه اندازه در پيشبرد برنامهها و اهداف موفق ميدانيد؟
موفقيت اصلي دولت فرجام برجام بود. واقعا اقدام کوچکي نبود و روحاني در اين زمينه ايران را از يک جنگ حتمي نجات داد. تلاش براي برقراري امنيت از ديگر موارد قابل ذکر است که البته بايد دولت روحاني در دور دوم، با توجه به مهار تورم، رکود ايجاد شده را رفع کند که در غير اين صورت شاهد مشکلات عديدهاي در زمينه توليد خواهيم بود. مشکلات اقتصادي يک شبه و سه ساله حل نميشود. بحرانهايي که دولت قبل به وجود آورد تا دهها سال ديگر رفع نخواهد شد.
مشکلات بيش از اين چيزهاست که گفته شده. روحاني به نوعي نجابت ميکند و مسائلي که در دولت قبل ايجاد کرده را شفاف براي مردم مطرح نميکند، شايد هم معتقد است اگر اين مشکلات را مطرح کند به نظام برميگردد و نه صرفا به شخص احمدينژاد.
اخيرا فعاليتهاي انتخاباتي و سخنرانيهاي زيادي از سوي رييس دولت سابق ميبينيم؟
جاي تعجب است اين همه از بيت المال در دوره هشت ساله قبل برده شده چرا برخوردي صورت نميگيرد.
اگر شاهد رقابت احمدينژاد و روحاني در عرصه انتخاباتي باشيم کدام يک پيروز ميدان خواهند شد؟
با وجود برخي مشکلات روحاني پيروز قطعي خواهد بود.
صحبت آخر را هم بگوييد؟
با مردم صحبتي دارم که واقعا به همان شکلي که در انتخابات رياستجمهوري ٩٢ و مجلسين خبرگان پنجم و شوراي اسلامي دهم شرکت کردند و توانستند با راي خودشان به خواستهشان برسند اينبار هم در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم و شوراها به طور جدي و حتي بيشتر حضور پيدا کنند.
افکار عمومي بسيار بر تصميمات تاثيرگذار هستند، هرچقدر که مردم از صحنه خود را دور نگه دارند و شرکت نکنند برايشان قطعا اتفاقات خوب نخواهد افتاد.