: اعترافهاي تازه متخصص بمب يک گروه تروريستي
تاریخ انتشار: 95/05/19 16:46
العالم/ يکي از اعضاي گروه تکفيري توحيد و جهاد که تهيه بمب و مواد انفجاري را به اعضاي گروه آموزش ميداد، گفت که وهابيت فتنه بزرگ جهان اهل سنت است.
فردي که تهيه بمب و مواد انفجاري را به اعضاي اين گروه آموزش ميداد. وي ساخت بمب را در افغانستان و از گروههاي تروريستي آموزش ديده بود که با تلاش نيروهاي امنيتي در مرزهاي غربي کشور و درحاليکه قصد داشت به سوريه برود و به جبهه النصره بپيوندد، دستگير شد.
وي درگفت وگويي در باره انگيزه ها و اهداف اين گروه تروريستي و فعاليت آن توضيح داد:
انگيزه و هدف اقدامات تروريستي در گروهک توحيد و جهاد از نگاه شما چه بود؟
گروه تروريستي توحيد و جهاد بر مبناي فکري وهابيت تشکيل شد و براساس مبناي فکري وهابيت هر کس که عقيدهاي جز عقيده آنها داشته باشد، کافر محسوب ميشود. در اين گروه، تکفير افراد با تاکيد بر مسائلي همچون توسل و استمداد به غير خدا بود. همچنين نگاه ويژهاي براي تکفير ماموستاهايي که با حکومت ايران همکاري داشتند وجود داشت. چون حکومت ايران را حکومت طاغوت ميدانستند و بر همين اساس معتقد بودند که مرتبطين با چنين حکومتي مانع اصلي ترويج توحيد هستند و بايد هر چه زودتر از بين بروند. در انديشه وهابيت معتقدند که توحيد واقعي و اصلي همان چيزي است که ما ميگوييم و ديگر انديشهها شرک و کفر است و بايد مقابل آنها ايستاد. مبناي ترور ماموستاهاي اهل سنت هم همين بود. در مورد ترور «ماموستا شيخالاسلام» ما درجه کفر و شرک او را از همه بيشتر ميدانستيم. چون وي نماينده ولي فقيه بود و اين ديگر باعث شده بود که ما او را کافر بدانيم.
اما مساله توسل که شما بهعنوان يکي از معيارهاي اصلي تکفير ميدانيد، در انديشه وهابيت هم وجود دارد و بهطور کلي رد شده نيست.
بله درست است، اما فقط چند مورد که در برخي احاديث آمده مورد تاييد وهابيت است. مثلا توسل به دعاي يک نفر که زنده باشد يا طبق حديث ديگري توسل به اعمال صالح نيز مورد قبول است، اما ديگر توسلها را نهتنها قبول ندارند، بلکه آنها را باعث کفر و شرک ميدانند. مثلا اينکه نزد قبر شخصي صالح برويم و آنجا نماز بخوانيم يا يک قرباني انجام دهيم و ثواب آن را تقديم به شخص مردهاي بکنيم، همه اينها در نگاه وهابيت کفر و شرک است و فاعل به آن نيز مشرک است و بايد تکفير شود و کشته شود.
شما که اين مسائل را بهخوبي ميدانيد و تشريح ميکنيد، چطور به عضويت اين گروه درآمديد و در جنايات آنها شريک شديد؟
در حقيقت ما زماني که جذب اين گروه شديم و براي آن فعاليت کرديم در اينخصوص سواد کمي داشتيم و بسياري از احکام و عقايد اسلامي را نميدانستيم. هر آنچه سران گروه به ما ميگفتند قبول ميکرديم و آنها را در جايگاه امير که به عقايد و احکام اسلام تسلط دارند و راه صحيح را نشان ميدهند قبول داشتيم.
پس شما معتقديد که فريب خوردهايد و سران اصلي گروه مسببين اصلي اين جنايات هستند؟
بله، من با همين افراد سالهاست که در زندان و در يک بند هستيم. اينها به هيچوجه هنوز هم از عقايد خود بازنگشتهاند. يکي از همين افراد دايي خود من است، اما من طلب اشد مجازات را برايشان دارم. دو سال در زندان همراه اينها بودهام و مطمئنم که هر کدامشان اگر روزي آزاد شوند دوباره به اقدامات قبلي خودشان بازميگردند و جوانان مردم را جذب اين گروهها و بدبخت ميکنند. اينها فقط بايد از بين بروند. بعضي فتنهها فقط بايد اينگونه از ميان برداشته شوند. مثلا در فتنه خوارج، امام علي (ع) از ابن عباس که يک عالم مورد قبول امت اسلامي بود استفاده کرد. چون مساله استدلال و دليل و علم در ميان بود و امام علي (ع)، ابن عباس را فرستاد و ايشان با روشنگريهايش توانست چند هزار نفر از خوارج را بازگرداند و آنها از عقايد خودشان توبه کردند. ولي اينها (سران گروهک توحيد و جهاد) خودشان را حق مطلق ميدانند و هيچ راهي براي نجات خودشان باقي نگذاشتهاند. بهنظر من اينها فقط بايد از بين بروند و چارهاش اشد مجازات است.
فکر ميکني واکنش جامعه اهل سنت در قبال مجازات اين افراد چيست؟
مجازات اين افراد براي اهل سنت خير و برکت است. نهتنها هيچ ضرري براي جامعه اهل سنت ندارد، بلکه مجازات اين افراد باعث ميشود تا از ادامه فتنهگري اين افراد در ميان اهل سنت جلوگيري شود. هم جوانان اهل سنت از جذب در اين گروهها در امان ميمانند و هم جوانانش از ترورها و جنايات اين گروهک در امان ميمانند. من در اين موضوع فقط نفع براي اهل سنت ميبينم.
در مورد گروههاي تروريستي خارج از ايران مثل القاعده، داعش، النصره و جيشالاسلام هم شناختي داري؟
متاسفانه فتنه بزرگي است که در ميان مسلمانان اهل سنت تشکيل شده است و ريشه همه اينها وهابيت است و عقايد وهابيت اين گروهها را تشکيل داده است. اصلا ريشه و اساس وهابيت همين مساله تکفير و دوگانگي و کشت و کشتار است.
اگر عقايد مشترک است پس چرا اين همه با هم درگيري دارند؟
من خودم همان زماني را بهخاطر دارم که القاعده تشکيل شد و نيروهايش را در کشورهاي مختلف پخش کرد. مثلا القاعده عراق تشکيل شد و نيروها در آنجا سازماندهي شدند. ابتدا «ابومصعب الزرقاوي» در عراق القاعده را راهاندازي کرد که بهعنوان نماينده القاعده در عراق بود، بعد «ابوعمر البغدادي» آمد که اعلام دولت اسلامي کرد و بعد هم که «ابوبکر البغدادي» آمد.
تمامي بيانيههاي رهبران اصلي القاعده، اين افراد را تاييد کردهاند و در بيانيهها گفته شده که اين افراد نمايندگان ما هستند و عقيده اين افراد مورد تاييد ما و صحيح است. حالا سوال خود من اين است که حالا چطور شده که ديگر يکديگر را تاييد نميکنند و يکديگر را خوارج مينامند؟!
زماني که ميان جبههالنصره و داعش اختلافاتي بهوجود آمد، ابتدا گفتند که اين يک اختلاف جزئي و درون خانوادگي است که حلش ميکنيم، اما بعدا کار به کشت و کشتار رسيد، از هم گروگانگيري کردند. اينها همهاش سر قدرت با هم دعوا دارند، حاضر هستند يکديگر را قتلعام کنند، اما قدرت را از دست ندهند.