راز جسد رودخانه کن فاش شد
تاریخ انتشار: 95/05/19 18:22
ايسنا/ معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ از دستگيري زني که با همدستي خواستگار سابقش اقدام به قتل همسرش کرده بود، خبر داد.
در ساعت 17 روز دوازدهم دي ماه پارسال از طريق مرکز فوريت هاي پليسي 110 ، يک فقره کشف جسد در مسير رودخانه کن واقع در روستاي جهان آباد به کلانتري 170 کهريزک اعلام و با حضور مأموران کلانتري در محل و تأييد خبر ، موضوع براي بررسيهاي تخصصي به تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم و تشخيص هويت پليس آگاهي تهران بزرگ ارجاع شد .
در ادامه با حضور کارآگاهان اداره دهم و تيم تشخيص هويت در محل ، بررسيهاي اوليه بر روي جسد انجام و با توجه به دلايل و شواهد به دست آمده و وجود آثار شکستگي بر روي سر متوفي وقوع جنايت براي کارآگاهان محرز شد که بلافاصله هماهنگي لازم با مقام قضايي دادگاه بخش کهريزک انجام گرفت.
با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع قتل عمـد و به دستور رئيس شعبه 103 دادگاه عمومي بخش کهريزک، پرونده براي رسيدگي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت و در اولين مرحله از تحقيقات، کارآگاهان اداره دهم با بررسي پرونده هاي فقداني موفق به شناسايي هويت متوفي بهنام مرتضي و 24 ساله شدند که بنا بر طرح شکايت اعضاي خانواده اش ، در تاريخ يازدهم دي ماه از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتي به منزل نداشته است.
با شناسايي خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر ، همسر مقتول با حضور در اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ به کارآگاهان گفت: همسرم داراي مغازه فروش کفش و کتاني در منطقه عبدل آباد است و در ساعت هشت روز جمعه طبق روال هر روز ، براي رفتن به مغازه از خانه خارج شد و پس از آن مراجعتي به خانه نداشت و گوشي تلفن همراهش نيز خاموش شد.
در همان مراحل اوليه تحقيقات، کارآگاهان اداره دهم اطمينان پيدا کردند که انگيزه وقوع جنايت نميتوانسته انجام سرقت يا اختلافات مالي و درگيري فرد يا افرادي با مقتول بوده باشد ؛ لذا در ادامه رسيدگي به پرونده ، تحقيقات بر روي اعضاي خانواده مقتول آغاز و کارآگاهان اطلاع پيدا کردند که مقتول و همسرش به نام ليلا 18 ساله طي يک ازدواج کاملا سنتي و البته بدون لحاظ شدن رضايت آنان و صرفا بواسطه نشانه گذاري طرفين در دوران طفوليت، پنج سال پيش با يکديگر ازدواج کرده و طي اين مدت نيز درگيري هاي متوالي با يکديگر داشته اند ؛ همچنين در ادامه مشخص شد که ليلا ، پيش از ازدواجش داراي خواستگار ديگري بهنام حسن . الف بوده و علاقه شديدي نيز ميان آنها وجود داشته است.
کارآگاهان اداره دهم با اطمينان از وقوع جنايت در محلي ديگر و احتمال وقوع جنايت خانوادگي، به تحقيق از همسر مقتول پرداختند ؛ تحقيقات از ليلا از ساعت هشت صبح روز هجدهم مرداد ماه امسال آغاز شد اما او در تمامي اظهاراتش منکر هرگونه مشارکت در مرگ همسرش بود تا اينکه سرانجام در ساعت 16 همان روز لب به اعتراف گشود و به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد.
ليلا در اعترافاتش ضمن معرفي حسن . الف ، 23 ساله به کارآگاهان گفت: شب قتل ، من و همسرم در منزل بوديم ؛ حوالي ساعت سه بامداد حسن به در منزل آمد ؛ بعد از اينکه من در خانه را باز کردم ، او مرا هل داد و وارد حياط شد ، يک ميله آهني در دست داشت و گفت که امشب مي خواهد مرتضي را به قتل برساند . مرتضي خواب بود و من در حياط ماندم و حسن به داخل خانه رفت، بعد از گذشت حدود نيم ساعت ، حسن از ساختمان بيرون آمد، ميله اي که در دست داشت خوني بود و از من کيسه اي پلاستيکي خواست تا مرتضي را انتقال دهد .
ليلا در ادامه اعترافاتش گفت: حسن ماشينش را جلوي در حياط خانه آورد و من هم کمکش کردم تا جسد مرتضي را داخل ماشين که يک پرايد مشکي رنگ بود قرار دهد ؛ بعد حسن خودش تمام وسايل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد . حدود ساعت چهار صبح ، حسن از خانه ما خارج شد و به من گفت : فعلا هيچگونه ارتباطي با هم نگيريم تا آب ها از آسياب بيفتد و بعدا همراه مادرم ، براي خواستگاري به خانه تان مي آييم.
با اعتراف صريح متهم مبني بر ارتکاب جنايت توسط حسن . الف ، کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي ضمن شناسايي مخفيگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگي با مقام قضايي ، به اين شهرستان اعزام شده و در حاليکه وي قصد داشت تا با يک دستگاه خودرو پرايد مشکي از محل متواري شود ، او را نيز تنها پس از چند ساعت از اعتراف ليلا و در همان تاريخ دستگير و به اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل کردند .
حسن . الف پس از انتقال به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ ، صراحتا به ارتکاب جنايت اعتراف کرد اما پس از اطلاع از اظهارات ليلا مبني بر مشارکت نداشتن در ارتکاب جنايت به کارآگاهان گفت: با هماهنگي که از قبل با ليلا داشتم او زمينه قتل را آماده کرده و گفته بود که در ساعت 2:30 بامداد پيش او بروم و عشقم را به او ثابت کنم ، به منزل آنها رفتم . در حاليکه مقتول داخلِ خانه خواب بود ، تا ساعت 3:30 بامداد در حياط با هم صحبت مي کرديم ؛ بعد به همراه ليلا وارد اتاق شدم و بالاي سر مقتول رفتم و پس از مقداري کشمکش ، با چکشي که از چند روز قبل به ليلا داده بودم و او آن را در خانه مخفي کرده بود، ضربهاي به سر مقتول زدم ؛ همزمان با من ، ليلا نيز يک بالشت را روي صورت مقتول فشار ميداد تا صدايش در نيايد چون پدر و مادر ليلا در منزل کناري زندگي ميکردند . بعد از اينکه مقتول جانش تمام شد شوکه شده بودم، حتي يک لحظه مي خواستم تا آنجا را ترک کنم. از ليلا مقداري پارچه گرفته و دست و پاي مقتول را بستم و جسد را داخل کيسه پلاستيکي گذاشتم و با کمک ليلا ، مقتول را تا حياط آورديم . او داخل کوچه را ديد و کسي نبود من ماشين خودم را آوردم جلوي در خانه و بعد مقتول را با همديگر روي صندلي عقب ماشين گذاشتيم و داخل يک رودخانه انداختيم.
بر اساس اعلام مرکز اطلاع رساني پليس آگاهي پايتخت، سرهنگ کارآگاه حمـيد مکرم ، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ ، با اعلام اين خبر افزود: با توجه به اعترافات صريح هر دو متهم ، قرار بازداشت موقت از سوي مقام قضايي صادرشد ؛ اما به علت ارتکاب جنايت در شهرستان اسلامشهر ، هر دو متهم براي ادامه رسيدگي به پرونده در اختيار پليس آگاهي و مقام محترم قضايي شهرستان اسلامشهر قرار گرفتند.