سبک شمردن نماز و آثار آن
تاریخ انتشار: 95/05/09 18:50
بيتوته/ شکي نيست که بي اعتنايي به نماز گناهي است بزرگ. بنابراين شناسايي مصاديق اين تحقير ناپسند، مقدمه پرهيز از اين عصيان نابخشودني است. عناوين زير از مصاديق سبک شمردن نماز است.
الف) تأخير نماز: امام صادق ـ عليه السلام ـ در تفسير آيهي شريفهي قرآن، که در ارتباط با مذمت بي اعتنايي به نماز نازل گرديده است ميفرمايد:
«تاخير الصّلاة عن اوّل وقتها لغير عذرٍ»
مراد از بي اعتنايي به نماز، «تأخير آن از اول وقت بدون عذر است.»
البته روشن است که مراد از عذر، ضرورتي است که بصورت اورژانسي پيش آيد و قابل تأخير نباشد و الاّ بايد به کار گفت نماز دارم نه به نماز بگوييم کار دارم.
ب) عدم رعايت آداب آن در خلوت: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در روايتي چنين ميفرمايد:
»من احسن صَلَوتَهُ حين يَراهُ النّاسُ و أَساءَها حينَ يَخلُوا فتلک استهانةٌ»
يعني: «آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بي اعتنايي کرده است.«
مروري بر نمازهاي خلوت و جلوت ما، روشن مينمايد که آيا احترام و توجه ما به نماز بيشتر بوده است يا به ناظران صحنهي نماز.
ج) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان: در روايت ديگري ميفرمايد: کسي که وضوي نماز را تا وقت اذان به تأخير اندازد او به نماز بي اعتنايي کرده است. آري کسي که به کار اهميت ميدهد، قبل از رسيدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم ميکند. کدام ملاقات و ميهماني است که وقت آن فرا رسيده باشد و ما هنوز در فکر پوشيدن لباس و يا آماده کردن شرايط آن باشيم؟!
د) عدم يادگيري معاني: آيا ندانستن معاني الفاظي که روزانه ده بار در نماز تکرار ميشود به معني بي اعتنايي به نماز نيست؟! آيا اگر ما براي طرف گفتگوي خويش در نماز اهميتي قائل باشيم در فکر اين نخواهيم بود که محتوا و مضمون مذاکره و نجواي خود را بفهميم و با ادراک صحيح به سخن در برابر او بايستيم؟! چگونه ممکن است با اقامت کوتاه در يک کشور، تا حدودي به زبان مردم آنجا آشنا ميشويم و با يکي دو بار عبور از مسيري، نام و نشان آن را فرا گيريم و در برخورد با هر بنايي از اسم و باني و مشخصات آن جويا شويم اما هيچکدام از اين توجهات و حساسيتها در مورد نماز اعمال نشود؟! آيا اينها به معني بي اعتنايي به نماز نيست؟! چگونه ميتوانيم پاسخگوي اين عباداتي باشيم که محتواي آن جز تحقير خداوند رب العالمين نيست؟! اينجاست که امام حسين ـ عليه السلام ـ به خداوند تبارک و تعالي عرض ميکند:
»الهي مَن کانَت محاسِنُه مَساوِي فکيف لايکونُ مَساوِيه مَساوِي«
يعني: «خدايا آن کس که اعمال به ظاهر نيک او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!«
فرق نمازگزاراني که در نماز هيچ دردي را احساس نميکنند[5] جز درد فراق دوست، از هيچ حادثهاي مطلع نميشوند،[6] هيچ صدايي را نميشنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزاراني که زير شلاق و عليرغم هر گونه تهديد و شکنجه و محدوديتي نماز را بپا ميدارند[7] با کساني که نماز را بار و رنجي ميدانند که در برداشتن و عبور از آن بايد شتاب کرد و در هنگام اقامهي آن با دست و محاسن بازي ميکنند و خميازه ميکشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.
هـ) عجله و شتاب در نماز: سريع خواندن نماز و تبديل اين عبادت به عادتي که همچون عمل ماشين نويسي بدون توجه به معاني و بدون رعايت خشوع و طمأنينه انجام گيرد از نشانههاي ديگر بي توجهي به نماز است. استاد شهيد آيت اللّه مطهري ـ رحمة الله عليه ـ در اين باره ميفرمايد:
»علماي روانشناسي ميگويند: «يک کار همين قدر که براي انسان عادت شد، دو خاصيّت متضاد در آن به وجود ميآيد. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرين انسان زيادتر گردد، کار، سهلتر و سادهتر انجام ميشود.» يک ماشين نويس که به ماشين نويسي عادت ميکند، هر چه بيشتر عادت ميکند، از توجهش کاسته ميشود. يعني از اينکه اين عمل او يک عمل ارادي و از روي توجّه باشد کاسته ميشود و به يک عمل غير ارادي نزديکتر ميگردد. خاصيّت عادت اين است. اينکه در اسلام به مسألهي نيّت تا اين اندازه توجّه شده، براي جلوگيري از اين است که عبادتها آنچنان عادت نشود که به واسطهي عادت، به يک کار طبيعي و غير ارادي و غير فکري و غير هدفي و کار بدون توّجه که هدف درک نشود و فقط به پيکر عمل توجه گردد تبديل شود.
اينها چيزهايي است که ما تنها در نماز اسلامي به دست ميآوريم و متوّجه ميشويم که بسياري از برنامههاي تربيتي به وسيله اين عبادت و در پيکر اين عبادت پياده ميشود، گذشته از اينکه خود اين عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنويّت در انسان است، که اين روح عبادت است.»
مردي در حضور امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ نماز خود را با شتاب به جا ميآورد. حضرت نگاهي به او کرده و فرمود: چند وقت است اينگونه نماز ميخواني؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغي است (که منقار بر زمين ميکوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نيست. منقار به زمين کوبيدن است) اگر اينگونه بميري بر غير ملت و دين پيامبر اکرم، مردهاي. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستي که دزدترين مردم کسي است که از نمازش بدزدد.
برخي از پيامدهاي استخفاف و بي توجهي به نماز
1ـ قهر و قطع رابطه با عترت:
امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ در يک بيان قهرآميز، با صراحت چنين خطاب فرمودند:
»ليس مِنّي مَن ضَيَّعَ الصّلاة»
يعني: «آن کس که نماز را تضييع نمايد از من نيست.«
امام صادق ـ عليه السلام ـ در بيان معياري براي شناسايي افرادي که با آن حضرت پيوند مکتبي دارند چنين مي فرمايند
»اِمتَحِنُوا شِيعَتَنا عِندَ مواقيت الصلوة کيف محافظتهم عليها«
يعني: «شيعيان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسايي کنيد.«
در روايت مشهور ديگري حضرتش سهل انگاري در مسئلهي نماز و استخفاف به آن را موجب محروميت از شفاعت خاندان عترت و طهارت در روز قيامت شمردند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز در بياني ديگر ميفرمايند:
»مَن استَخَفَّ بالصّلاة لا يَرِدُ عَليَّ الحوضَ لا و اللّه«
يعني: «آن کس که نماز را سبک شمارد (به خدا قسم) روز قيامت در کنار حوض کوثر، با من ملاقات نخواهد کرد.»
اين تأکيد و بيان همراه با قسم، حکايت از عمق فاصله بين پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و نماز گزاراني که به نماز اهميت نميدهند دارد.
2ـ غضب خداوند:
قرآن کريم با نکوهش افرادي که نماز را ضايع ميکنند[14] يا نسبت به آن بياعتنا هستند.[15] مسلمانان را از اين عمل بر حذر ميدارد.
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وآله و سلم ـ خطاب به حضرت علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايند:
»في تأخيرِها مِن غَيرِ عِلّةٍ غَضَبُ اللّه عزوجل »
يعني: «تأخير نماز از اول وقت بدون دليل، موجب غضب خداوند متعال ميگردد.«
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايند:
» إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِي الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِي کَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِ غَيْرِي أَمَا يَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِيَدِي »
يعني: «وقتي بندهاي نماز خود را با عجله و شتاب به پايان ميبرد و آن را کوتاه ميکند خدا به ملائکه ميفرمايد: آيا نميبينيد بندهي من چگونه نماز خود را کوتاه ميکند گويا ميپندارد که بر آوردن حوائجش به دست غير من است (که اينگونه عجله ميکند.) آيا نمي داند برآوردن حوائجش به دست من است.»
3ـ عدم اجابت دعا و محروميت از دعاي صالحان:
کساني که به نماز به عنوان تکليف و خواست الهي بي توجهي کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نيز به خواستهها و اعمال آنان توجهي نخواهد داشت. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در روايتي چنين ميفرمايد:
» من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة ... و کل عمل يعمله لا يؤجر عليه و لا يرتفع دعاؤه إلى السماء »
يعني: «هر کس به نمازش بيتوجه باشد و در برابر اعمالش مأجور نميگردد دعايش به آسمان راه نمييابد.«
و در ادامه، ميفرمايند: مشمول دعاي خير صالحين نخواهد بود.
4ـ مضيقه و نارسايي دنيوي:
قهر و غضب خدا و پيامبر نسبت به کساني که نماز را کوچک ميشمارند زيانها و خساراتي بر جاي خواهد نهاد. گر چه ممکن است تارک و يا استخفاف کننده به نماز اين تأثير را درک نکند و متوجه علت مضيقهها و گرفتاريهاي خود نباشد. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: خداوند برکت را از عمر و روزي کساني که نماز را کوچک ميشمردند بر ميدارد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز براي اين گروه از افراد، تهيدستي و نياز را پيش بيني نموده و ميفرمايد:
» قال رسول الله ص عشرون خصلة تورث الفقر ... و الاستخفاف بالصلاة »
يعني: «استخفاف و سبک شمردن نماز موجب فقر و تهيدستي ميشود.»
5ـ سختي احوال قبر و قيامت:
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: نماز گزاري که نمازش را سبک بشمارد وقتي از قبرش خارج شود خداوند ملکي را بر وي موّکل ميگرداند که او را بر عرصهي قيامت وارونه بر زمين ميکشد و مردم به او نگاه ميکنند و با شدت و سختگيري مورد محاسبه قرار ميگيرد.