حزبالله مصداق تحقق وعده الهي در عرصه جهاد کبير
تاریخ انتشار: 95/05/23 15:49
khamenei.ir/ متن پيش رو در khamenei.ir منتشر شده است
"شکست اسرائيل در رويارويي نظامي با حزبالله، ما را نااميد کرد." اين جمله فراز مهمي از يادداشت مشاور امنيت ملي آمريکا در دورهي جرج بوش پسر است. او مسئول سياستهاي خاورميانهاي آمريکا در زمان جنگ ۳۳ روزه بوده که حالا و پس از ۱۰ سال از آن شکست تاريخي يادداشتش در پايگاه مرکز مطالعات امنيت ملي تلآويو منتشر شده است. اليوت آبرامز ميافزايد: "اهداف جنگ ۳۳ روزه به معادلات منطقهاي نيز مربوط بود و تلاش ميشد با اين جنگ ايران ضعيف و جايگاه اسرائيل در منطقه تقويت شود. اما ضعيف کردن ايران مشروط به اين بود که ارتش اسرائيل بتواند ضربه سختي به حزبالله وارد کند تا در نهايت نيروهاي بينالمللي يا شايد ناتو در مرزهاي سوريه و لبنان مستقر شوند تا به حزبالله اجازه داده نشود که تواناييهاي نظامي خود را بازيابد و آنها را گسترش دهد."
اين جنگ قرار بود آغازگر يک نقشهي شوم در منطقه باشد اما در حقيقت پايانبخش همان نقشه شد. جنگي که در آن يکي از پر سروصداترين ارتشهاي جهان به لبنان حمله کرد. دشمن «به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعيفترين حلقهي کشورهاي منطقه را هدف قرار ميدهد و طرح وهمآلود خاورميانهي دلخواه خود را کليد ميزند.»(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) «اگر لبنان تسليم تجاوز اسرائيل و امريکا ميشد و اگر جوانان مجاهد حزبالله و مردم مظلوم جنوب رنج اين دفاع مقدس را به جان نميخريدند ... ادامه اين روند تهاجمي تمام اين منطقه را در بر ميگرفت.»(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) حالا اما ۱۰ سال از آن روزهاي سخت و البته افتخارآفرين گذشته است. جنگي که قرار بود در آن با «بريدن اين بازوي توانا و کارآمد»(۱۳۸۵/۰۵/۲۶) نسخهي مقاومت را در منطقه و بعدها ايران اسلامي بپيچاند، نتيجهاي جز تقويت حزبالله لبنان در مناسبات داخلي لبنان و بلکه مناسبات منطقهاي نداشت. «عليه حزبالله در لبنان چقدر اينها فعّاليّت تبليغي و عملي کردند، تهديد کردند، تهديدها را به عمل آوردند. درعينحال حزبالله پيکرهي رشيد خود را در دنياي اسلام دارد نشان ميدهد... حزبالله آنجا مثل خورشيدي دارد ميدرخشد. حزبالله مايهي افتخار دنياي اسلام است.»(۱۳۹۵/۰۲/۰۱)
موفقيت جوانان حزبالله در جنگ ۳۳ روزه، اعتماد به نفس جوانان مبارز فلسطيني را در جنگهاي بعدي رژيم صهيونيستي از جمله جنگ ۲۲روزه عليه غزه افزايش داد و بعد «جوانان مصر و تونس هم از حزبالله و حماس و جهاد اسلامي الهام گرفتهاند»(۱۳۹۰/۰۹/۰۶) براي همين، جبههي مقابل، براي جلوگيري از قدرت محور مقاومت و به تبع آن موج بيداري اسلامي، با پشتيباني و فعالسازي گروههايي چون داعش و القاعده تلاش کرد تا جريان بيداري را به انحراف بکشاند: «جريان تکفير، اين حرکت عظيم ضدّاستکبارى و ضدّآمريکايى و ضدّاستبدادى را تغيير جهت داد به جنگ بين مسلمانان و به برادرکشى»(۱۳۹۳/۰۹/۰۴) حزباللهي که روزي با افتخار دربرابر ارتش سفاک و خونخوار صهيونيستي ميجنگيد و در برابر آن دفاع جانانهاي ميکند با اين هدف متعالي که «خطّ مقدّم مبارزات در اين منطقه مرزهاى فلسطين اشغالى بود»(۱۳۹۳/۰۹/۰۴)، حالا ميبيند که «جريان تکفير آمد اين خطّ مقدّم را تبديل کرد به خيابانهاى بغداد و مسجد جامع سوريّه و دمشق و خيابانهاى پاکستان و شهرهاى مختلف سوريّه، و اينها شد خطّ مقدّم مبارزه!»(۱۳۹۳/۰۹/۰۴)
اگر حزبالله ده سال پيش با عملش سبب ايجاد انگيزه براي ملتهاي منطقه در شکلگيري بيداري اسلامي شد؛ امروز در ميدان جديد مبارزه، در حال مقابله با فتنه تکفير در سوريه براي ايجاد امنيت است. هرچند بعضيها ممکن است متوجه اين نقش تاريخي نشوند. «اينکه ميبينيد فلان مدّعي روشنفکري مثلاً فرض بفرماييد در مورد حزباللهِ لبنان يا سيّدحسننصرالله يا پديدهي ديگري از اين قبيل، ابراز شبهه ميکند، اين بر اثر نشناختن محيط است ... که نميداند در منطقه چه خبر است، نميداند سيّدحسننصرالله يعني چه، حزبالله يعني چه، ارتباطش با ايران چه تأثيراتي در سرنوشت کشور و سرنوشت انقلاب دارد؛ اين بر اثر ندانستن است.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
حزبالله تاکنون با «توکّل... اعتماد به قدرت ارادهي انسان مؤمن»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳) در عرصهي «جهاد کبير» بر دشمن قدرتمند خود پيروز شده است. آنچنان که واشنگتن پست مينويسد: "حزبالله اينک يک قدرت نظامي منطقهاي با هزاران نيرو است که با مجهزترين تسليحات هوشمند بزرگترين تهديد عليه اسرائيل است. "حزبالله «مصداق اين کلام نوراني قرآن است که اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصرِهِ مَن يَشاءُ»(۱۳۸۵/۰۵/۲۶)