زنده باد ولایت / / گوئِندا بلر در سال 2001 بیوگرافی ترامپ با عنوان "ترامپها" را روانه بازار کرد. وی از آن پس بر روی زندگی ترامپ پژوهش کرد تا بفهمد او چگونه تا این اندازه "جسور و قدرتمند" شده است. خانم بلر میگوید عوامل زیر موجب شد تا او ایالات متحده را فتح کند: صدا، ادبیات کلامی و اعتماد به نفس.
به گزارش فرادید به نقل از گاردین، ناظران انتخاباتی از خشم رای دهندگان نسبت به انتخاب یک کاندیدای ثروتمند خبر دادند؛ عملکرد نامناسب و بنبست سیاسی در واشنگتن؛ تنش های بین المللی؛ نابسامانی اقتصادی و اضطراب سیاسی در آمریکا و کشورهای دیگر؛ همه و همه حاصل پیروزیهای ترامپ در انتخابات دور مقدماتی و نهایی است.
ناظران اشتباه نمیکنند. ترامپ در طول کمپین انتخاباتی خود مدام نفت روی آتش میریخت. بدتر از این موارد، نحوه پیروز شدنش است؛ او چگونه توانست از حمایت سفیدپوستان برخوردار شود تا بتواند آرای الکترال بیشتری را کسب کند؟ حملات ممتد به نخستین رئیسجمهور مشروع آفریقایی-آمریکاییِ ایالات متحده؛ هدف قرار دادن و حتی محکوم کردن مهاجران و مسلمانان آن هم بدون هیچ سندی؛ و آخر اظهارات جنسی ضد زنان.
گوئندا بلر (Gwenda Blair) که کتابی در مورد دونالد ترامپ، پدر و پدربزرگش نوشته، میگوید عوامل دیگری هم دخیل هستند.
1. پدر و پدربزرگ ترامپ چگونه ثروتمند شدند؟در نگاه عام، خانواده ترامپ را میبینیم که به شکل بیرحمانهای از انواع امکانات همواره برخوردار بودهاند و تا جای ممکن از حقیقت دور ماندهاند؛ آنها همچنین از انواع پوششهای قانونی و اخلاقی استفاده بردهاند.
پدربزرگ دونالد ترامپ از مهاجران آلمانی بود که رستورانهای زنجیرهای در سیاتل و یوکان را مدیریت میکرد. وی با تهیه مشروبات الکلی برای معدنچیها و همچنین فراهم آوردن غذا و جای خواب برای زنان توانست اندوختهای برای خود جمع کند.
پدر دونالد نیز با سو استفاده از خلاءهای قانونی در طرح
نیو دیل [به برنامه اقتصادی و اجتماعی فرانکلین روزولت، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، بعد از بروز رکود بزرگ در ایالات متحده در سال ۱۹۲۹ اطلاق میشود] توانست از محل یارانههای دولتیِ در طرح ایجاد مسکن خانوادههای با درآمد متوسط در بروکلین و کوئینز، ثروت خانوادگیشان را افزایش دهد. شخص دونالد ترامپ نیز با کسب ثروت میلیارد دلاری و تصاحب چهار شرکت ورشکسته یک برند جهانی برای خودش بسازد. او همچنین نزدیک به دو دهه از پرداخت مالیات شخصی فرار کرد.
2. اعتماد به نفسعلاوه بر مورد فوق، فرهنگ خانوادگی ترامپ از الهیات موفقیت-محورِ "دکتر نورمان وینست پیل" نیز بهره میبرد. دکتر پیل در سال 1952 کتاب پرفروش سال با عنوان "قدرت مثبت اندیشی" را چاپ کرد. پیل، پیشوای روحانیِ کلیسای "ماربل کالجیت" بود: جایی که پدر و مادر دونالد برای دعا به آن میرفتند؛ جایی که دونالد و خواهرانش ازدواج کردند؛ جایی که مراسم تدفین والدین ترامپ در آن برگزار شد.
پیل در کتابش به اهمیت والای "اعتماد به نفس" میپردازد؛ مفهومی که ترامپ کاملا با جان و دل آن را درک نکرده اما از آن برای پیروزیهایش استفاده ابزاری میکند. رویکرد "با خاک یکسان کردنِ دشمن" در ذهن ترامپ نهادینه شده تا او در تمام کارهایش یک "قاتل بالفطره" باشد.
3500 پرونده قضایی ترامپ!کارنامه قضایی ترامپ خود گواه بسیاری از نکات است: بنا به گزارش USA Today، ترامپ تا اواسط سال 2016 میلادی درگیر 3500 دعوی قضایی بوده است! دهها پرونده ترامپ اما همچنان مفتوح است. به این مورد باید شخصیتِ کمپین سیاسیاش را نیز اضافه کرد: سطح توهینها و کلمات نامناسب در کمپین او به شکل بیسابقهای بالا بوده است.
3. ترامپِ دلقکالبته ترامپ شخصا در موارد دیگر تلاش کرده است. از جمله آنها مثلا میتوان به مدل "موهای مسخره" ترامپ اشاره کرد. موهای ترامپ تا سالها به شکلی به برند تجاریاش بدل شده بود تا مردم به چشم یک میلیاردر محبوب به او نگاه کنند. در طول کمپین نیز مدل موهایش به کانون توجه ظاهر ترامپ تبدیل شده بود.
بینی قرمز و دلقک وار ترامپ در جوار موهای بلوند و شانه شدهی ترامپ به مخاطبان خط میداد که هر آن ممکن است او کار خندهداری بکند! البته در آن صورت همه اجازه خنده دارند؛ حتی اگر یک کار غیر اجتماعی نیز از سوی ترامپ رخ داد، باز هم همه اجازه دارند جیغ و هورا بکشند.
این دست کارها برای یک دلقک یعنی زدن مردم با چوب بیسبال یا حتی خالی کردن یک سطل آب روی سرشان! برای ترامپ اما این دست کارها شامل توهینهای زشت، مبالغههای توهینآمیز و حتی پیشنهاد به نیروهای امنیتی برای برخورد شدید با معترضان است. رفتارهایی که پیشتر از سوی جامعه قابل تحمل نبود اما حالا مردم برای آن جشن هم میگیرند! دلیلش نیز این است که این کارها برای ترامپ "فقط" یک اجرا، یک جوک و یا به قول خودش، یک "مبالغه بر اساس حقیقت" است.
4- ترامپ و "بیشترین حالت زنانگی"در نهایت به صدای ترامپ میرسیم. دونالد در مجمع جمهوریخواهان در ماه ژوئیه گفت: «من صدای شما هستم.» البته حالا میفهمم که آن ادعای ترامپ فراتر از یک ادعای سطحی است.
اجازه دهید موضوع را بهتر برای شما باز کنم: دونالد گرچه دوست دارد خودش را به عنوان قویترین مرد جهان نشان دهد، اما تن صدایش هیچ شباهتی به صدای خشن و کلاسیک قدرتمندان ندارد.
گوئِندا بلر در سال 2001 بیوگرافی ترامپ با عنوان "ترامپها" را روانه بازار کرد نیویورک تایمز در دوره مقدماتی انتخابات، خبری را مبنی بر پژوهش زبانشناسان از تن صدای کاندیداها منتشر کرد:
دونالد ترامپ بین تمام کاندیداهای امسال پس از هیلاری کلینتون، دومین صدای زنانه را داشت. دونالد ترامپ حتی از حیث علائم غیرکلامی مانند حالات صورت، زبان بدن، نحوه بیان جملات و سوالات بین تمام کاندیداها "بیشترین حالت زنانگی" را دارا بود.البته از این موضوع مهمتر "برداشتی" است که ترامپ از خود به دیگران میدهد. گرچه ترامپ تصویر خود را به شکلی تداعی کرده که قادر است هر لحظه فریاد بزند اما هنگامی هم که این اتفاق میافتد، ما صدای مردانه سنتی را نمیشنویم. در مقایسه با صدای "جان کلاد فان دام" و "کلینت ایستوود،" صدای دونالد ترامپ در درجه متوسط صدای مردانه قرار میگیرد؛ او صدای به نسبت تیزی دارد اما در رده صداهای زنانه قرار نمیگیرد.
در مجموع، صدای ترامپ چندان اهمیتی هم ندارد؛ یا به عبارت بهتر، صدای او در برابر خشونت و گزافهگوییاش قابل چشمپوشی است.
مارلون براندو و رابرت دنیرو در مقایسه با ترامپاما از تاثیر آن نمیتوان چشمپوشی کرد. دونالد ترامپ نه نعره مردانه میکشد و نه مانند آرنولد شوارتزنگر بر سینهاش میکوبد؛ او به یک کلیشه دیگر تکیه کرده است: مرد قوی – به تعبیر خودش – که شنیعترین توهینها و زشتترین جملات را در قالب یک پوزخند بدخواهانه به زبان میآورد!
کافی است به مارلون براندو و رابرت دنیرو بیندیشید و اینکه آنها چگونه به هدفشان میرسیدند؛ آنها اصلا فریاد نمیزدند که شما را خواهند کشت و به جای آن میگفتند «اگر دوست داری طلوع فردا را ببینی، پس بهتر است همکاری کنی.»
5. عدم پیچیدگی ساختاریِ در ادبیات کلامیمورد دیگر، عدم وجود ساختار پیچیده کلامی در ادبیات کلامی ترامپ است. دایره واژگانی ترامپ کاملا ساده و تقریبا کودکانه است. استفاده از افکار ناقص و جملات ناتمام، مستقیما احساس جریان سیال ذهن را در مخاطب ایجاد میکند.
در چنین شرایطی، تهدید موجود در لایههای زیرینِ ادبیات ترامپ را باید بررسی کرد. دونالد در مصاحبهها به شکلی صحبت میکرد که انگار داشت برشی از خاطرات و مکالمات را در ذهنش ورق میزد و بینندگان با شنیدن افکار پاره شده و جملات ناقص، انگار داشتند صدای ذهن ترامپ را میشنیدند.
طرفداران ترامپ با شما همعقیده نیستند!نحوه صحبت کردن ترامپ برای بسیاری نشانه عدم جدیت اوست. این مسئله به ویژه زمانی بیشتر آشکار میشود که آن را به سخنان دقیق و موشکافانه هیلاری کلینتون نسبت به برنامهاش مقایسه کنید.
طرفداران ترامپ اما به چشم دیگری به این موضوع مینگرند. آنها میگویند که نحوه گفتار ترامپ حاکی از واقعی بودن او دارد، نه اینکه مانند هیلاری پشت زد و بندهای گروهی و واسطهای خود را پنهان کرده باشد؛ از نگاه آنها، دونالد ماسکی به چهره ندارد. گرچه ترامپ گاها از الفاظ زننده استفاده میکند اما بسیاری از طرفدارانش او را میستایند، زیرا او همان طرز فکری را بازتاب میدهد که آنها توان انعکاسش را ندارند.
نقش توییترخوشبختانه برای ترامپ، او زمانی وارد کارزار انتخاباتی شد که یکی از قویترین بلندگوهای جهان را به رایگان در دست داشت: توییتر.
این شبکه اجتماعی با محدودیت 140 کاراکتری خود باعث شد تا سبک کلامی ترامپ یعنی کوتاهی و اصالت بیشتر جلوه کند و سریعتر در ذهن مخاطبانش رخنه کند. فوریت موجود در انتقال صدای ترامپ و همچنین بیزاری او از "سنجیده روی سیاسی" باعث تقویت صدایش شد.
در حقیقت، هیچ مورد خودانگیخته و یا موثقی در مورد گفتههای ترامپ وجود ندارد؛ همه چیز فکر شده و استراتژیک بوده است. با این وجود، وجود خط ارتباطیِ مستقیم بین افکار ترامپ و حامیانش برای آنها نشان از صداقت او دارد. شاید همین مسئله سرنخ حیاتی را به ما بدهد تا بفهمیم که چگونه مصنوعیترین موجود تاریخ بشر از هر لحاظ ممکن به رئیس جمهور منتخب ایالات متحده تبدیل شد.
منبع: Guardian
ترجمه: وبسایت فرادید