رازگشايي از پرونده جنایی بعد از 5 ماه
خراسان/ مردي که از اسفند سال گذشته به اتهام قتل يکي از بستگانش دستگير شده بود با گذشت بيش از 5 ماه از وقوع جنايت به ارتکاب قتل اعتراف کرد و بدين ترتيب گره کور اين پرونده جنايي در اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي گشوده شد.
به گزارش خراسان، صبح هفدهم اسفند سال گذشته، اهالي روستاي سميع آباد از توابع شهرستان تربت جام با ديدن جسد خون آلود يکي از اهالي 30 ساله روستا که کنار جاده روستايي بين سميع آباد و خاتون آباد افتاده بود، ماجرا را به پليس گزارش کردند. دقايقي بعد با حضور نيروهاي انتظامي در محل کشف جسد و تاييد درستي خبر، مراتب به بازپرس قلي زاده (بازپرس شعبه اول دادسراي عمومي و انقلاب تربت جام) اعلام شد و بدين ترتيب تحقيقات درباره چگونگي وقوع اين جنايت ادامه يافت. بررسي هاي مقدماتي بيانگر آن بود که «رحمت» با واردآمدن حدود 18 ضربه چاقو به نقاط مختلف بدنش درحالي به قتل رسيده است که موتورسيکلت وي نيز در فاصله حدود 20 متري از محل کشف جسد رها شده بود. گزارش خراسان حاکي است: پس از انجام يکسري تحقيقات ميداني و قضايي، مشخص شد احتمالا ماجراي اين قتل به موضوعات و مسائل خاص خانوادگي بازمي گردد. اين گونه بود که با صدور دستورات قضايي، جوان 27 ساله اي به نام «م» به همراه همسر و 2 تن ديگر از بستگان نزديکش دستگير شدند و مورد بازجويي قرار گرفتند.اما همه آن ها در حالي از قتل رحمت اظهار بي اطلاعي مي کردند که شواهد موجود نشان مي داد هرکدام از آن ها انگيزه کافي براي ارتکاب جنايت را داشته اند چرا که در تحقيقات ميداني مقام قضايي و کارآگاهان، سرنخ هايي از سوء ظن هاي خانوادگي و بروز برخي مسائل غيراخلاقي خودنمايي مي کرد. در عين حال 4 متهم اين پرونده جنايي با صدور قرار قانوني روانه زندان شدند اما همچنان بر بي گناهي خود تاکيد مي کردند تا اين که قاضي پرونده ، متهمان را براي بازجويي هاي فني و تخصصي در اختيار کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد. گزارش خراسان حاکي است: اين پرونده جنايي پس از5 سال به مشهد منتقل شد و با صدور دستوري از سوي سرهنگ حميد رزمخواه (رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي) در اختيار کارآگاهان زبده دايره قتل عمد قرار گرفت و رئيس پليس آگاهي به کارآگاهان تاکيد کرد با استفاده از شيوه هاي علمي نوين و بازجويي هاي دقيق تخصصي، هريک از متهمان را به طور جداگانه مورد بازجويي قرار دهند. درحالي که تحقيقات کارآگاهان زيرنظر مستقيم سرهنگ غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي آگاهي) آغاز شده بود، متهمان در همان مراحل اوليه بازجويي که با شگردهاي پليسي همراه بود دچار تناقض گويي هاي گسترده اي شدند به طوري که ساعتي بعد «م» (يکي از بستگان نزديک مقتول) نتوانست در برابر شيوه هاي علمي بازجويي حقيقت ماجرا را انکار کند. او در حالي که اسناد و مدارک انکارناپذير را مقابل خود مي ديد، ديگر چاره اي جز اعتراف به جنايت پيدا نکرد و گفت: به رحمت سوء ظن داشتم و بارها در اين باره به او تذکر داده بودم. او حتي به خواهرزنش نيز مطالبي گفته بود که هر فردي با شنيدن اين حرف هاي زشت عصباني مي شد ولي رحمت هر بار ديگر نزديکانش را متهم به فساد مي کرد. متهم اين پرونده جنايي ادامه داد: من و رحمت درحال ساخت ساختماني براي خودمان بوديم. ساختمان هاي در حال احداث ما کنار يکديگر بود تا اين که روزي پس از پايان کار ساختماني فرصت را براي کشتن او مناسب ديدم. هوا رو به تاريکي مي رفت که بهانه اي تراشيدم و از همسرم خواستم به منزل پدرش برود و براي سگ ها غذا بياورد. همسرم به همراه فرزند کوچکم درحالي به طرف منزل پدرش به راه افتاد که رحمت هنوز در ساختمان خودش مشغول کار بود. من هم بلافاصله نزد او رفتم و عنوان کردم که نهال اقساطي سراغ دارم و مي توانيم براي فضاي سبز داخل حياط منزلمان از آن نهال ها خريداري کنيم. با اين بهانه سوار موتورسيکلت رحمت شديم و درحالي که من ترک نشين بودم به سمت چاه هاي کشاورزي اطراف روستا به راه افتاديم.در بين راه من دوباره ماجراي رفتارهاي بي شرمانه او را مطرح کردم که او باز هم اطرافيانم را به فساد متهم کرد اين بود که در يک لحظه چاقويي را که از قبل آماده کرده بودم بيرون کشيدم و روي موتورسيکلت ضربه اي به پهلويش زدم. در اين هنگام کنترل موتورسيکلت از دست او خارج شد و هر دو نفر سقوط کرديم. او به سمت زمين هاي کشاورزي فرار کرد که ديگر امانش ندادم و ضربات ديگر چاقو را از پشت سر و سپس به ديگر نقاط بدنش وارد کردم. وقتي فهميدم ديگر جاني ندارد به خانه ام بازگشتم لباس هاي خون آلودم را به آتش کشيدم وخودم براي استحمام به داخل حمام رفتم. وقتي همسرم از منزل پدرش بازگشت من درباره قتل چيزي به او نگفتم تا اين که صبح روز بعد جسد رحمت پيدا شد و ماموران به ما مظنون شدند. اين گزارش حاکي است: با اعترافات صريح متهم، کارآگاهان آلت قتاله را که در زير خاک پنهان شده بود نيز کشف کردند و بدين ترتيب راز اين پرونده جنايي با گذشت بيش از 5 ماه از وقوع جنايت فاش شد. اين گونه بود که با دستور «سرهنگ رزمخواه» متهمان پرونده در اختيار مراجع قضايي قرار گرفتند تا اين پرونده جنايي ديگر مراحل قضايي خود را طي کند.