د: درخواست قطع دست براي ٢ سارق حرفهاي
تاریخ انتشار: 95/05/27 11:44
شرق/ سارقي حرفهاي که متهم به سرقت از شهروندان است، در جلسه دادگاه مدعي شد، از سوي همدستش فريب خورده و سرقتها کار او نيست.
اين پرونده که در شعبه هشتم دادگاه کيفري استان تهران رسيدگي شد، در نيمه دوم سال ٩٣ تشکيل شد. آن زمان يکي از شهروندان ساکن شرق تهران به پليس خبر داد که سارقان وارد خانهاش شده و اموالش را به سرقت بردهاند.
او در شکايت خود گفت: براي ميهماني، با خانوادهام بيرون رفته بودم. نيمهشب که برگشتيم، متوجه شدم قفل در خانه شکسته است. وارد خانه که شدم، ديدم تلويزيون «السيدياي» که داشتم سرقت شده است.
بعد از اين شکايت، شکايتهاي متعدد ديگري نيز به پليس داده شد مبنيبر اينکه از خانه شهروندان در شرق تهران سرقت شده است.
بعد از گذشت نزديک به يک سال از اين ماجرا، مأموران موفق شدند در يکي از سرقتها متهمان را بازداشت کنند. اين بازداشت زماني اتفاق افتاد که دو سارق قصد ورود به خانهاي را داشتند و در همان لحظه صاحبخانه سر رسيد و با متهمان درگير شد که در نهايت آنها از سوي پليس بازداشت شدند. در تحقيقات بعدي مشخص شد متهمان که دو جوان حدودا ٣٠ساله هستند، پيش از اين نيز سابقه سرقت داشته و محکوم نيز شدهاند. آنها در بازجوييها به ١٢ فقره سرقت اعتراف کردند و توضيح دادند که چطور خانههاي شهروندان را شناسايي کرده و وارد خانهها شده و سرقت ميکردند. با توجه به تکرار جرم و اتهامي که به آنها وارد شده بود، کيفرخواست عليه آنها صادر شد و دادستان براي متهمان درخواست قطع دست کرد و پرونده براي رسيدگي به شعبه هشتم دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد. روز گذشته جلسه رسيدگي به اين پرونده آغاز شد. از آنجايي که يکي از متهمان با وثيقه آزاد بود، در جلسه حاضر نشد، اما متهم ديگر از زندان به دادگاه اعزام شد. در ابتداي جلسه، بعد از اينکه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانوني شد، سه شاکي که در دادگاه حضور داشتند شکايتهاي خود را عنوان کردند. شاکي اول خطاب به قضات گفت: شب حادثه وقتي به خانه آمدم، متوجه شدم در خانه شکسته است. وقتي وارد شدم، ديدم تلويزيونم به سرقت رفته و خانه هم به هم ريخته است. سارقان از طريق بالکن وارد خانهام شده بودند. سپس شاکي دوم در جايگاه قرار گرفت، او گفت: من و همسرم تازه با هم ازدواج کرده بوديم و مقدار زيادي طلا و پول و يک مرواريد اصل در خانه داشتيم که آنها را بهعنوان هديه عروسي گرفته بوديم. شب که به خانه آمديم، متوجه شديم در خانه باز است و هرچه پول و طلا داشتيم هم به سرقت رفته است. شاکي سوم نيز شکايت خود را عنوان کرد و مدعي شد علاوه بر اينکه طلا و پولهايش از خانه سرقت شده، تلويزيونش هم سرقت شده است. با توجه به اينکه ساير شکات حضور نداشتند، متهم در جايگاه حاضر شد. او که شش سابقه محکوميت دارد، اتهامش را قبول نکرد و گفت: من اين اتهام را قبول ندارم چون در سرقتها نقشي نداشتم. تازه از شهرستان آمده بودم که با سعيد آشنا شدم. او به من گفت ميخواهد باري حمل کند و از من کمک خواست. با هم مقابل خانهاي رفتيم و او وارد خانه شد و بعد با يک تلويزيون بيرون آمد. من اصلا نميدانستم تلويزيون سرقتي است، اگر ميدانستم همراهش نميرفتم. متهم درباره اينکه چرا قبلا اين ادعا را نگفته و حتي شرکت در سرقتها را قبول کرده بود، گفت: وقتي بازداشت شديم، دوستم به من گفت که اگر تو قبول کني سرقتها را انجام دادهاي، من ميتوانم با وثيقه آزاد شوم و بعد هم تو را با وثيقه آزاد ميکنم و اينطوري راحت ميشويم. من هم قبول کردم و او با وثيقه آزاد شد، اما يک سال است که رفته و اصلا به من توجهي ندارد. با پايان جلسه رسيدگي، هيأت قضات براي تصميمگيري در اينباره وارد شور شدند.