درخواست طلاق از شوهر بدهکار
تاریخ انتشار: 95/05/28 9:37
جام جم/ مديرعامل شرکت وقتي بدهکار شد، زندگي مشترک او با همسرش در آستانه فروپاشي قرار گرفت و پايش به دادگاه خانواده باز شد.
او که به دليل طلبکارهايش به يک مرد عصبي و تندخو تبديل شده بود، آنقدر با همسرش کتککاري کرد که در نهايت به آخر خط زندگي مشترکش رسيد.
زن جوان وقتي مقابل قاضي شعبه 268 دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت درخواست جدايياش به قاضي گفت: پنج سال است که با داوود زندگي ميکنم، ولي اين شش ماه آخر زندگي مشترکمان، هر روز دارم عذاب ميکشم. يک چشمم اشک است و چشم ديگرم خون؛ دعوا و کتککاري ما تمامي ندارد. آن هم به دليل ندانمکاريهاي داوود؛ ماجرا از اين قرار بود که داوود مديرعامل شرکت است و براي اداره شرکتش، پول نزول کرد و به همين خاطر کلي بدهي بالا آورد. تا جايي که با آن همه پول و ثروت نميتوانست از پس بدهکاريهايش بربيايد. حالا در اين ميان من بودم که بايد تاوان بدبختيهايش را پس ميدادم. بعد از اين بدهکاريها، داوود اخلاقش به طور کل تغيير کرد. به يک مرد عصبي و بداخلاق تبديل شد که هر بار طلبکارهايش به او زنگ ميزدند، مرا کتک ميزد. شش ماه است که زندگي ندارم. هر روز بايد با داوود کتککاري کنم. کافي است يکي از طلبکارها زنگ بزند يا جلوي در بيايد، آنوقت است که تن و بدنم ميلرزد، چون ميدانم داوود تمام عصبانيت و خشمش را سر من خالي خواهد کرد. او خودش اشتباه کرده و زندگيمان را بر باد داده است، ولي حالا من بايد تاوانش را پس بدهم. چرا بايد هر شب از شوهرم کتک بخورم و هر شب ترس و وحشت داشته باشم. براي همين ديگر نميخواهم در کنار اين مرد زندگي کنم.
در ادامه شوهر اين زن نيز به قاضي گفت: آقاي قاضي مدتي است به دليل بدهکاريهايم، عصبي شدهام. اين زن هم هر شب به من غر ميزند و مرا تحقير ميکند. هر روز و هر لحظه اشتباهاتم را يادآوري ميکند و به من ميگويد که بيعرضهام. براي همين من هم به دليل فشارهايي که دارم، نميتوانم تحمل کنم، کنترلم را از دست ميدهم و دعوا به راه ميافتد.
در پايان، قاضي رسيدگي به اين پرونده را به جلسه آينده موکول کرد و از اين زوج خواست در اين فرصت از يک مشاوره خانواده راهنمايي بگیرید