فرادید| اِرویل لو بارُن، پدر آنا، رهبر یک آیین چند همسری بود که مسئولیت 20 قتل را نیز بر عهده داشت. ارویل خودش را پیامبر خدا بر روی زمین معرفی کرده بود و 13 همسر داشت. برایان ویلِر این ماجرای خواندنی را برای شما گزارش میکند.
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی انگلیسی، به لطف فهرستی که ارویل لو بارُن (Ervil LeBaron) پس از مرگ خود به جای گذاشته بود، قتلها همچنان ادامه داشت. آنا برای نخستین بار زبان گشوده تا ماجرای فرارش از آن آیین و تلاشهایش برای احیای نام لو بارن را بازگو کند.
آنا میگوید: «به ما آموخته بودند که همیشه با ترس از او به عنوان یکی از پیامبران راستین خدا بر روی زمین زندگی کنیم.»
آنا دوران کودکیاش را برایمان تعریف کرد و به وضوح میتوان متوجه لحن پر از شک و تردیدش شد. او بسیار آهسته، شمرده و با تامل صحبت میکند؛ گویی خودش هم حرفهای خودش را باور ندارد.
«به ما یاد داده بودند که بچههای آسمانی و فرزندان ارویل لوبارن، پیامبر خدا، هستیم. ما هم باورمان شده بود. گرچه وضع مالی خوبی نداشتیم و با سختی زندگی میکردیم اما باز هم باور داشتیم که بچههای آسمانی هستیم.»
آنا میگوید تعداد دفعاتی که با پدرش در یک اتاق بوده، به زور به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. با این حال اما نفوذ ارویل بر روی پیروانش، از جمله 13 زن و 50 فرزندش، بسیار قوی بود.
وی میگوید: «ارویل از ابزار ترس برای کنترل مردم استفاده میکرد. ما هم بسیار میترسیدیم تا از کارهایی که به ما امر میشد، سرپیچی کنیم. از طرفی هیچ حامیای نداشتیم.»
اما آنا بالاخره در سن 48 سالگی توانست صدایش را منعکس کند. در کتاب "دختر یک مرد چند زنه" دیگر خبری از ترس و آسیبهای روانی آنا نیست.
آنا لو بارن در مکزیک و در جایی که خودش "مخفیگاه یک آیین" مینامد، متولد شد. آنا-مائه مارستون، همسر چهارم ارویل، در سنین پایین از مادرش جدا شد و از آن پس همواره از قانون در حال فرار بود.
مادر آنا مرتب از یک محل امن به محل امن دیگری میرفت و هر جایی که میشد استراحت میکرد؛ او حتی برای یافتن غذا به همراه تمام فرزندان و زنان دیگر ارویل موسوم به "زنان همشیره" به سطلهای زباله سر میکشید.
«به ما گفته بودند که چون قوم برگزیده خدا هستیم، تحت تعقیب قرار داریم و جهان بیرون هیچ درکی نسبت به ما ندارد. آنها با تکیه بر همین طرز فکر توانستند تمام فرارهای شبانه و فرار از قانون را توجیه کنند.»
آنا لو بارن در سالهای نوجوانی همراه برادرش اِدی – پیش از فرار از خانه تمام فرزندان خانواده محکوم به انجام کار اجباری در یک کارگاه تعمیر وسایل خانگی بودند که در واقع محل اصلی درآمدهایشان بود. فرزندان خانواده لو بارن مجبور بودند در روزهای تعطیلی مدرسه روزانه 12 ساعت، اجاقها و یخچالهای زنگ زده را گریس مالی کنند تا تمیز شوند.
آنا خاطرات تلخ کودکیاش را اینگونه به یاد میرود: «یادم میآید که خواهران و برادرانم به خاطر هر کاری کتک میخوردند. آنها بچه بودند. بچه هم از نامش مشخص است. مگر چقدر میتوان از یک بچه 10، 11 ساله کار کشید؟ آیا با کتک کاری میتوان آنها را به کار گرفت؟»
رابطه فرزندان با دنیای بیرون به طور کامل قطع نشده بود. آنها اجازه داشتند به مدرسه بروند گرچه به آنها تذکر داده شده بود که مبادا در مورد اتفاقات "خانه" با کسی حرفی بزنند. آنا میگوید که به بچهها یاد میدادند که «چطور دروغ بگویند.»
دختران در نظام سلسله مراتبی آن آیین دارای پایینترین جایگاه بودند.
آنا میگوید: «نظام پدر سالاری در آنجا حاکم بود. شکی در آن نیست. دختران جوان نیز در نهایت محکوم به ازدواج با مردی میشدند که قبلا زن داشتند. ما هم مجبور بودیم این سرنوشت شوم را به هنگام رسیدن به سن ازدواج بپذیریم.»
سن ازدواج در خانواده لو بارن 15 سال بود. آنا میگوید: «به همین دلیل، وقتی من در سن 13 سالگی از خانه فرار کردم، جانم را روی کف دستم گذاشته بودم.»
ارویل لو بارن – مورمون مانسون؛ - وی موسس کلیسای "بره خدا" بود که یکی از شاخههای آیین مورمون است. وی 13 زن و 50 فرزند داشت.
- پیروانش وی را فرستاده خداوند میپنداشتند که برای تصفیه ایمان مورمونها نازل شده بود.
- رسانهها وی را "مورمون مانسون" لقب داده بودند. کلیسای "عیسی مسیح قدیسان آخر الزمان" نیز به خاطر ارتکاب وی به چند همسری، او را در دهه 50 میلادی طرد کرده بود
مورمونیسم (Mormonism) سنت دینی اصلی جنبش قدیسان آخرالزمان مسیحیت احیاگر است. این جنبش در دهه ۱۸۲۰ توسط "جوزف اسمیت" در ایالت نیویورک بنیان نهاده شد. در دهههای ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ میلادی، مورمونیسم خود را از پروتستانیسم سنتی متمایز کرد. امروزه مورمونیسم، آیین جدید غیر پروتستانی است که توسط اسمیت در دهه ۱۸۴۰ آموزش داده میشد. پس از مرگ اسمیت، بیشتر مورمونها از بریگم یانگ در هجرت او به سوی غرب به قلمروی یوتا، پیروی کرده و خود را کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخر الزمان نامیدند. گونههایی که جزئی از این کلیسا نیستند شامل بنیادگرایی مورمون است، که خواهان حفظ آدابی چون چندهمسری است که کلیسای قدیسان آن را پیشتر ترک کرده بود.
آنا در آن سالها از موضوع مهمی خبر نداشت: اینکه پدرش به خاطر ارتکاب قتلهای زنجیرهای در هر دو طرف مرز تحت تعقیب FBI و پلیس مکزیک است.
ارویل به ندرت شخصا در ارتکاب جنایات دست داشت؛ ولی فقط دستور قتل را به پیروانش میداد. او حتی دستور قتل یکی از همسران و دو فرزندش را نیز صادر کرده بود. آنها ادعای ارویل مبنی بر اینکه نماینده خدا بر روی زمین است را رد کرده و نسبت به احکامش اعتراض کرده بودند.
پیروانش بر این باور بودند که او مستقیما از خدا دستور میگیرد و سرشت پیامبری را از پدرش "آلما دایر لو بارن" به ارث برده است.
آنا میگوید: «میدانید کنترل تام بر افراد یعنی چه؟ وقتی کاملا متقاعد شدهاید که شخصی درست میگوید و خودتان هم تمایل به انجام آن کار را دارید؛ یا حتی وقتی که مخالف انجام آن کار هستید ولی از بیانش میترسید اما تصمیم میگیرید که آن کار را انجام دهید... ارویل دقیقا این قدرت را داشت. مردم به حرفهایش کامل گوش میدادند؛ هرچند به ضررشان تمام میشد.
ارویل لو بارن به همراه همسر چهارمش آنا مائه مارستون البته حق انحصاری رابطه مستقیم با خدا فقط منحصر به ارویل نبود؛ سه برادر دیگرش نیز گاها به نوبت ادعای پیامبری داشتند.
ارویل در ابتدا پیروی برادر بزرگترش "جوئل" بود اما رابطه آنها بر سر برنامههای درآمدزاییِ ارویل به هم خورد. از جمله آن طرح تبدیل لوس مولینوس، محل زندگی حدود 200 تن از پیروان آیینشان، به یک تفرجگاه ساحلی بود.
جوئل در سال 1970 میلادی برادرش را به خاطر نقشههایش از کلیسا بیرون انداخت. جوئل سپس فرقه خودش را به راه انداخت و نام کلیسایش را "بره خدا" نامید. او سپس تلاش کرد تا رقبایش را کنار بزند و کارش را در سال 1972 با برادرش جوئل آغاز کرد.
اِرویل دست به دامان یک دکترین منسوخ آیین مورمونیسم شد: کفاره خون، که به موجب آن گناهکاران برای خلاص شدن از شر شیطان باید خونشان را به عنوان کفاره تقدیم کنند. ارویل با همین طرز فکر فهرستی بلند بالا را تهیه کرد تا گناهکاران را راهی بهشت کند!
بنا به ادعای ارویل، خدا خودش قربانی بعدی را به او معرفی میکرد و او سپس گروهی از پیروانش را مامور قتل آن شخص قرار میداد. رفته رفته طرحهای قتل پیچیدهتر شد: صحنهسازی و تیم پشتیبان برای اجرای پلن دوم. کسی اجازه سرپیچی از فرمان ارویل را نداشت.
آنا میگوید: «برخی با دستور ارویل مخالفت میکردند و با تقدیم جانشان بهایش را نیز میپرداختند. قدرت ارویل تا پس از مرگش نیز ادامه داشت ولی به تدریج محو گشت... البته ارویل حتی از درون گور نیز میتوانست بر مردم کنترل داشته باشد که واقعا مخ آدم سوت میکشد!»