مهربان بودن شیوهای حیاتی برای معنا بخشیدن به زندگی خود ما و البته زندگی دیگران است. مهربان بودن به برقراری ارتباطِ بهتر و داشتن شفقت بیشتر کمک میکند و به ما امکان میدهد به عنوان نیرویی مثبت در زندگی دیگران اثر بگذاریم. مهربانی ریشههای عمیقی درون انسان دارد و در حالی که برخی ذاتا مهربانند، انتخاب همیشه با ماست که هر وقت بخواهیم مهربانی را در وجودمان پرورش دهیم. برای اینکه بدانیم چگونه مهربان باشیم در این مقاله، تحت سه عنوان کلی مطالبی را با هم مرور میکنیم. بخش اول به پرورش دیدگاه مهربانانه، بخش دوم به پرورش صفات مهربانانه و نهایتا بخش سوم به تمرینهای عملی پرورش مهربانی اختصاص دارد.
در پایهایترین تعریف از مهربانی میتوان آن را اهمیتی خالصانه دانست که نسبت به دیگران قائل هستیم. اینکه بهترینها را برای دیگران بخواهیم، و بدانیم آنها همان خواستهها، نیازها، انگیزهها و حتی همان ترسهایی را دارند که خودمان داریم. مهربانی به معنای خونگرمی، پاسخگو بودن، صبوری، اعتماد، وفاداری و حقشناسی است. پیرو فروچی (Piero Ferrucci)، رواندرمانگر و فیلسوف، مهربانی را به عنوان راهی برای «زندگی آسانتر» معرفی میکند، زیرا مهربانی انسان را از اسارت نگرشهای منفی و احساساتی چون تنفر،حسادت، بدگمانی و بازی دادن دیگران آزاد میکند. نهایتا مهربانی به معنای اهمیتِ واقعی دادن به «تمام موجودات» است.
از مهربانیِ آلوده به فریب دوری کنید. مهربانی به معنای مؤدب بودنِ سودجویانه، بخشندگی حسابوکتابشده و ادب و نزاکتِ تصنعی نیست. اگر کسی از مهربانی به عنوان روشی برای بازی دادن دیگران استفاده کند تا خواستههایش را تأمین کنند یا آنها را تحت کنترل بگیرد، دیگر نمیتوان اسم آن رفتار را مهربانی گذاشت. تظاهر به اینکه فردی برایتان مهم است در حالی که تمام مدت احساس خشم یا تحقیر نسبت به او را درونتان سرکوب میکنید و با گپوگفتهای از سر باز کنِ رایج بر غضب و ناکامیتان از آنها سرپوش میگذارید هم مهربانی به شمار نمیرود.
در نهایت اینکه، مهرطلبی را نباید با مهربانی اشتباه گرفت. مهرطلبی آن دسته از رفتارهایی هستند که برای تسلیم شدن و آب از آب تکان نخوردن طراحی شدهاند. افراد مهرطلب از هر اقدام رو به جلویی در رابطه دوری میکنند زیرا وحشت دارند که مبادا آن رفتار رابطه را نابود کند، در عوض خشم، قهر و کینهی خود را درونشان نگه میدارند و احساس میکنند قربانی شدهاند.
اشتباه برخی از آدمها این است که وقتی دارند به دیگران مهربانی میکنند با خودشان رفتار مهربانانه ندارند. ممکن است بخشی از این حالت به دوست نداشتن جنبههایی از وجودمان بازگردد، اما گاهی ریشهاش در عدم شناخت از خودمان است. متأسفانه زمانی که از درون محکم نباشید این خطر وجود دارد که مهربانیهایتان خالصانه نباشد که بالاتر دربارهی اقسام آن حرف زدیم. یا ممکن است دچار فرسودگی و سرخوردگی شوید که چرا دیگران را در اولویت قرار دادهاید.
به آدمهای واقعا مهربان زندگیتان فکر کنید و اینکه چه احساسی به شما میدهند. آیا حتی فکر کردن به آنها مایهی دلگرمیتان نیست؟ شاید به این دلیل باشد که اثر مهربانی باقی میماند و در مواقع روبهرو شدن با سختیها به افراد دلگرمی میبخشد. وقتی فردی راهی پیدا میکند که به شما به خاطر آنچه که هستید ابراز محبت کند، غیر ممکن است چنین اعتبار و تائید ارزشمندی که نصیبتان شده است را فراموش کنید. محبت این افراد تا ابد در وجود شما به حیاتش ادامه میدهد.
با در پیش گرفتن نگرش مثبت که مهربانی مثالی از آن است، سلامت روانی و شادمانی در فرد افزایش پیدا میکند. مهربانی دربارهی بخشیدن به دیگران و پذیرا بودن است، مهربانی کردن احساس بهزیستی و ارتباطی را به ما برمیگرداند که سلامت روان و وضعیت روحیمان را بهبود میبخشد.
همین که مهربانی، عزت نفس ما را بالا میبرد، در عین سادگی، به خودی خود پاداشی دائمی و قدرتمند است.
لئو باباتا (Leo Babauta) میگوید مهربانی یک عادت است. عادتی که هرکس میتواند در خود پرورش دهد. پیشنهاد او این است که به مدت یک ماه بر مهربانی تمرکز کنید. بعد از تمرین تمرکز هدایت شده، متوجه تغییرات ژرف در زندگیتان خواهید شد. نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا میکنید، و متوجه میشوید مردم به شما واکنش متفاوتی دارند، از جمله اینکه با شما رفتار بهتری خواهند داشت. زیرا همانطور که او میگوید مهربان بودن در طولانیمدت با دیگران، تابع قانونِ کارماست (یعنی مردم پاسخ مهربانی شما را نهایتا با مهربانی خواهند داد.)
پیشنهادات عملی برای تمرکز بر مهربانی:
دایرهی مهربانی خود را گسترش دهید. مهربانی در برخی شرایط کار راحتتری برای ماست. مثلا مهربان بودن وقتی به طور ناخودآگاه دچار «مهربانی ترحمآمیز» شویم کار آسانی است. مهربانی ترحمآمیز که استفانی دوریک (Stephanie Dowrick) آن را بیان کرده به زبان ساده به مهربانیای گفته میشود که به مردم شدیدا نیازمند مانند بیماران، فقرا، اقشار آسیبپذیر، و آنها که با ایدهآلهای ما برای محبت کردن جور هستند ابراز میکنیم. مهربانی با آنها که به ما نزدیکند، چه به لحاظ عاطفی مانند (اعضای خانواده یا دوستان) یا به دلایل دیگر مانند (وطن، جنس، نژاد یکسان) هم کار راحتتری است تا آنها که هگل فیلسوف معروف از آنها با عنوان «دیگران» یاد میکند. ممکن است مهربانی با کسانی که آنها را همپایهی خود یا به عنوان «دیگری» در نظر میگیریم دشوارتر باشد اما این کار ارزشش را دارد.
اگر مهربان بودن با فردی را تنها به این دلیل به تأخیر انداختهاید که او بدون حمایت یا درک شدن از جانب شما میتواند به زندگی خود ادامه دهد، مهربانی گزینشی را انتخاب کردهاید. مهربانی اما شامل حال همه میشود.
اگر واقعا دلتان میخواهد مهربان باشید لازم است قضاوتتان را کنترل کنید. به جای صرف وقت برای انتقاد، برای مثبت بودن و شفقت زمان بگذارید. اگر معمولا دیگران را مملو از اشکال میبینید، آرزو میکنید که کاش میتوانستند آدمهای بهتری باشند، یا احساس میکنید اطرافیانتان مردمی نیازمند و گیج هستند با چنین نگاهی مهربانی حقیقی را یاد نخواهید گرفت. از قضاوت کردن دست بردارید و در نظر داشته باشید که شما هیچگاه کاملا دیگران را درک نمیکنید مگر اینکه یک روز جای آنها زندگی کنید. به جای قضاوت آدمها که چرا بهتر از آنی نیستند که اکنون میبینید روی مهربان بودن با آنها تمرکز کنید.
«مهربان باش، چرا که در زندگی هر انسانی که ملاقات میکنی نبرد سختی در جریان است.» مهم است که این جمله را باور کنید. این جملهی منسوب به افلاطون تصدیق میکند هر کس در زندگی خود با چالشها و مشکلاتی مواجه است. گاهی وقتی درگیر مشکلات خودمانیم یا از دیگران عصبانی شدهایم خیلی راحت این موضوع را فراموش میکنیم. پیش از اینکه رفتاری بکنید که دیگری را به نحو منفی تحت تأثیر قرار بدهد یک سؤال ساده از خودتان بپرسید: «آیا این رفتار از سر مهربانی است؟» اگر پاسختان مثبت نیست یعنی دارد به شما یادآوری میکند که رفتار و رویکردتان را بلافاصله تغییر دهید.
حتی زمانی که بدترین روزهای خودتان را سپری میکنید به یاد بیاورید که دیگران نیز بلاتکلیفی، رنج، سختی، ناراحتی، ناامیدی و فقدان را تجربه میکنند. چنین کاری به هیچ عنوان احساسات شما را کماهمیت جلوه نمیدهد. بلکه موجب میشود بفهمید رفتار مردم اغلب از سر آسیب و دردی است که متحمل شدهاند و نه نشئت گرفته از تمامیت وجودیشان. و این مهربانی است که کلید گذر از عواطف منفی و برقراری ارتباط با حقیقتِ درونی آدمهاست.
اگر آدم کمالگرا و رقابتطلبی باشید یا با احساس اضطرار زندگی کنید اغلب این مهربانی با خودتان است که قربانی بلندپروازیها و سرعت بالا میشود و البته قربانی ترس شما از اینکه تنبل یا خودخواه به نظر برسید. به یاد داشته باشید وقتی کارها آنطور که میخواهید پیش نمیرود کمی آرامتر حرکت کنید و خودتان را ببخشید.
از اشتباهاتتان درس بگیرید نه اینکه دائما خودتان را سرزنش و با دیگران مقایسه کنید. از مسیر شفقت نسبت به خود میتوانید با نوری که شفقت در دلتان روشن میکند به مرور نیازهای مردم را هم تشخیص دهید.
بزرگترین موهبت مهربانی برای دیگران این است که وقتی با آنهاییم در لحظه حضور داشته باشیم. یعنی بادقت به حرفهایشان گوش بدهیم و توجه خالصانهای به آنها داشته باشیم. در برنامهریزیهای روزانهتان تجدید نظر کنید و از اینکه آدمی به نظر برسید که همیشه در حال دویدن است دست بردارید. حضور داشتن به معنای در دسترس بودن است و این تنها زمانی امکان دارد که در حال عجله و انجام فشردهی کارها نباشید.
در زمانهی پرسرعت ما، که عجله و مشغولیت داشتن ارزش شناخته میشود، و قطع کردن صحبت دیگران چون خیلی سرتان شلوغ است یا باید خیلی سریع جایی باشید کاری معمول است، گوش دادن سختتر از چیزی است که به نظر میآید. با این حال تکرار عبارت «سرم شلوغ است.» بهانهی خوبی برای ترک مهربانی نیست. وقتی با کسی حرف میزنید، تمرین کنید که با همهی وجودتان به او گوش بسپارید و تا زمانی که بیان تفکرات و داستانش به اتمام برسد واقعا به او توجه کنید.
گوش دادن بادقت، برقراری تماس چشمی، اجتناب از هرچه ممکن است در این میانه حواستان را پرت کند و اختصاص زمانی از روزتان به یک نفر، بزرگترین مهربانیای است که میتوانید انجام دهید. پیش از اینکه با جوابهای از قبل آماده حرفی بزنید یا صحبت کسی را قطع کنید برای دریافت کامل آنچه گفتهاند زمان صرف کنید. به دیگری نشان دهید که شرایط منحصربهفردی را که در آن قرار دارد درک میکنید و آنجا هستید که حرفهایش را بشنوید.
شادمانی، لذت و قدرشناسیای که در ذات مهربانی وجود دارد به شما امکان میدهد خوبیهای دیگران و دنیا را ببینید. شما را قادر میسازد از میان چالشها، ناامیدیها و بیرحمیهایی که میبینید یا تجربه میکنید بگذرید و به طور مداوم باورتان را به انسانیت بازسازی کنید. حفظ نگرش مثبت باعث میشود کارهای مهربانانه با لذت و شعف حقیقی انجام شوند تا اینکه صرفا کاری از سر انجام وظیفه باشند. همچنین شوخطبعی موجب میشود خودتان را بیش از حد جدی نگیرید و با لحظات متضاد و متناقض زندگی با ایمانی مثبت روبهرو شوید.
نگرش مثبت داشتن همیشه کار راحتی نیست به خصوص اگر روز نکبتباری را از سر گذرانده باشید. اما هر فرد با تمرین کافی، تمرکز بر نکات مثبت به جای نکات منفی، فکر کردن به اتفاقات مثبت آینده و زندگیای که شادی آن افزونتر از غمهایش باشد، میتواند مثبتاندیشی خود را تقویت کند. جالب اینکه دیدن وجهِ روشن زندگی حتی یک ریال هم خرج ندارد.
آدمهای مهربان گرایش به رفتارهای دوستانه دارند. دوستانه رفتار کردن به معنی این نیست که آنها اجتماعیترین آدمهای جمع هستند، بلکه سعی میکنند آدمهای جدید را بشناسند و به آنها احساس راحتی بدهند. اگر آدم جدیدی در محل تحصیل یا کارتان میبینید میتوانید سر صحبت را باز کنید، برایش از رویههای موجود آنجا بگویید و حتی به دورهمیهای اجتماعی دعوتش کنید. حتی اگر آدم چندان اجتماعیای نیستید تنها یک لبخند و برقراری ارتباطی کوتاه بسیار کمک میکند که دوستانهتر به نظر برسید. این مهربانی شما پنهان نخواهد ماند.
گرچه مؤدب بودن به خودی خود نشانهای از مهربان بودن نیست، ادب خالصانه احترام شما را نسبت به دیگران نشان میدهد. ادب راهی مهربانانه برای جلب کردن توجه سایرین و رساندن پیام است. راههای ساده برای مؤدبانه رفتار کردن عبارت است از:
برای آدمهای واقعا مهربان تشکر کردن کار سادهای است. آنها هیچ کاری را وظیفهی دیگران نمیدانند و همیشه از آنها تشکر میکنند. آنها میدانند که چطور باید بگویند «متشکرم» و واقعا این منظور را دارند. آنها از نوشتن و تلفن برای رساندن پیام تشکرشان استفاده میکنند. آدمهای قدردان علاوه بر این وقتی کسی روزشان را میسازد از او تشکر میکنند به جای اینکه تنها وقتی لب به تشکر باز کنند که کار به خصوصی برایشان انجام شده باشد. اگر عادت تشکر کردن از اطرافیان را در خود پرورش دهیم میبینیم که مهربانتر شدهایم.
دوست داشتن حیوانات و مراقبت از آنها یک تمرین عملی برای مهربانی است. هیچ چیز شما را برای مراقبت کردن از جانوران گونههای دیگر مجبور نمیکند به خصوص در دورهای که ابزارهای سلطهی انسان بر جانوران این چنین قدرتمندند. اما هنوز توجه و احترام به یک جاندار به خاطر ارزش وجودیای که دارد نشانهای از مهربانیِ عمیق است. همچنین احترام به طبیعتی که از بقای ما حمایت کرده و ما را پرورش میدهد علاوه بر این که عملی از سر مهربانی است توجیهپذیر نیز هست. با این نگرش به طبیعت اطمینان پیدا میکنیم مؤلفههایی که برای تأمین زندگی سالم به آنها نیاز داریم را نابود نمیکنیم.
آدمهای مهربان از شریک شدن با بقیهی آدمها لذت میبرند. میتوانید ژاکت محبوبتان، نیمی از خوراک خوشمزهای که دارید یا حتی توصیهای شغلی به فردی جوانتر را با مردم شریک شوید. نکتهی مهم این است که چیزی را به اشتراک میگذارید که واقعا برایتان مهم است نه صرفا چیزی که واقعا به آن احتیاجی نداشتهاید. قرض دادن ژاکت مورد علاقهتان به یک دوست معنای بیشتری دارد تا یک لباس کهنهی ردکردنی که هیچگاه قصد پوشیدنش را نداشتهاید. شریک شدن با دیگران از شما آدمی بخشندهتر و درنتیجه مهربانتر میسازد.
لبخند زدن یک عمل مهربانانهی ساده است. عادت لبخند زدن به غریبهها یا دوستان وآشنایان را تمرین کنید. گرچه نیازی نیست با لبخند دائمی و تصنعی روی صورت این طرف و آن طرف بروید، وقتی به دیگران لبخند بزنید آنها در جواب به شما لبخند خواهند زد و حتی شده کمی لذت به زندگیشان میآورد. فایدهی دیگر این است که لبخند میتواند با فریب مغز باعث شود احساس شادی بیشتری از قبل پیدا کنید. با لبخند شما همه سود میبرند. و در این فرایند ظرفیت مهرورزی شما رشد میکند.
لبخند زدن باعث میشود دیگران در حضورتان احساس راحتی کنند. همچنین شما را شخصیتی نشان میدهد که میشود به او نزدیک شد و این خود راه دیگری برای مهربان بودن است. داشتن برخوردی خوشایند با دیگران و حتی امتحان لبخند زدن به آدمهایی که نمیشناسید راه دیگری برای مهربان بودن است.
آدمهای واقعا مهربان خالصانه به دیگران علاقه دارند. مهربانی این آدمها برای به دست آوردن چیزی یا فراهم کردن موقعیت برای خودشان نیست. مهربانی آنها به دلیل اهمیت واقعیای است که برای دیگران، شادی و سلامت آنها قائلند. برای مهربانتر بودن سعی کنید به دیگران بیشتر اهمیت بدهید و با مواظبت کردن، سؤال پرسیدن و توجه کردن به آنها این اهمیت دادن را در عمل نشانشان دهید. میتوانید از این راهکارها برای علاقهمند شدن به دیگران استفاده کنید:
برای زنگ زدن به یک دوستِ خوب همیشه به دلیل نیاز ندارید. هدفگذاری کنید که هر هفته تنها برای احوالپرسی و خبر گرفتن به یک دوست یا حتی دوستان بیشتری زنگ بزنید. برای برنامهی مشترک ریختن یا پرسیدن چیزی خاص تماس نگیرید. تنها به این دلیل که دلتان برایش تنگ شده یا به یادش افتادهاید این کار را بکنید. برقراری تماس با دوستانتان بدون اینکه کار خاصی با آنها داشته باشید به آنها احساس مهم بودن و به شما احساس خوب میدهد. این کار مهربانی و باملاحظه بودن شما را میرساند.
راه دیگر مهربان بودن اهدای برخی از داراییهایتان به خیریههاست. به جای دور انداختن وسایل قدیمی یا فروش آنها به قیمت پایین، وسایلی که احتیاج ندارید را با یک نیت خوب اهدا کنید. اگر لباس، کتاب یا وسایل دیگری در خانه دارید که وضعیت خوبی دارند، عادت اهدای آنها به خیریه به جای انباشتن یا دورانداختن راهی عالی برای انتشار مهربانی به دیگران است.
«با غریبهها مهربانی کنید، بیتوقع و بدون هیچ پاداشی، با علم بر اینکه یک روز کسی ممکن است مهربانی مشابهی در حق شما انجام بدهد.» این جمله از پرنسس دایانا به ما میگوید که تمرین مهربانیهای بیبرنامه در قبال دیگرانی که نمیشناسیم روش خوبی است که شادمانی زیادی به دنبال خود میآورد. مهربانیهای اتفاقی تلاشی آگاهانه برای گسترش هر چه بیشتر مهربانی و شادمانی به زندگی دیگران است. در اینجا برخی از روشهای ممکن را مرور میکنیم.
تغییر نحوهی زندگی و نوع نگاه به زندگی ممکن است شما را بترساند. اما به یاد بسپارید نویسندهی انگلیسی آلدس هاکسلی (Aldous Huxley) برای متحول کردن زندگی گفته است: «مردم اغلب از من میپرسد مؤثرترین تکنیک برای متحول کردن زندگیشان چیست. کمی خجالت میکشم که بعد از سالهای سال تحقیق و آزمایش بگویم بهترین جواب این است که کمی مهربانتر باشید.» نتیجهی تحقیقات طولانیمدت هاکسلی را جدی بگیرید و اجازه دهید مهربانی زندگی شما را متحول کند. بگذارید مهربانی بر همهی احساسات و اعمالِ از سر خشونت، نفرت، تحقیر، عصبانیت، ترس و حقیرانگاشتنِ خود پیروز شود و نیرویی را که به واسطهی ناامیدی از بین رفته بود را دوباره زنده کند.
از طریق مهربانی با تصدیق این موضوع که توجه و مراقبت از دیگران، محیط زیست و خودتان روش صحیح زندگی کردن است موضع خود را نشان میدهید. مهربانی دربارهی تأثیر آنی نیست بلکه انتخابی از سبک زندگی است، آهنگی موزون و زمزمهای است که با تک تک آنچه میگویید و انجام میدهید در هم آمیخته است.
از گذر مهربانی است که نگرانی دربارهی دارایی بیشتر دیگران، لیاقت بیشتر یا کمتر یا برتری و کهتری آنها به نسبت شما رنگ میبازد. در عوض مهربانی برای هر کس، از جمله خود شما، ارزش قائل است.
در میانهی مهربان بودن متوجه میشوید که همهی ما یک واحدیم. زمانی که شما دیگری را آزرده کنید، خودتان را نیز آزردهاید. و آنچه برای حمایت از دیگران انجام میدهید از شما نیز حمایت میکند.
برگرفته از: wikihow