خيال نکنيد عمل صالح يعني عمل زياد! تاریخ انتشار: 95/06/05 17:35 تسنيم/ مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود: يک وقت خيال نکنيد عمل صالح يعني عمل زياد، يعني همه اعمالي که بشر ميتواند انجام دهد. عمل صالح همان کاري است که از دستت بر ميآيد و جلوي پايت هست. اگر آن را خالص براي خدا انجام بدهي کافي است. ايمان به خالق يا عملي که به جا ميآوري همراه باشد. سوم هم صبر بر کم و زياد است. يعني اگر کم است يا زياد و يا مرضي، نقصي، بلايي آمد صبر کني. همين. اين اصل بشر را از مذلّت در ميآورد و به اوج عزّت ميبرد. وَالعَصرِ اِنَّ الانسانّ لّفي خُسرِ، خسراني که خدا ميفرمايد چه خسري است؟ ميفرمايد انسان داخل در خسارت و ضرر است اِلاَّ الذينَ امَنُوا. الاّ يک دسته که از خسران بيرون ميآيند. خداي مهربان راه را نشان داده است. اِلاالذينَ امَنُوا و عملُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تواصَوا بِالصَّبرِ. اين در سوره والعصر است. سورهاي لطيف، قشنگ و زيبا که اشاره به عصر هم ميکند.عصرها بيشتر اوقات انسان غمناک است. بنده زارع بودهام و ديدهام، عصرها انسان را غم ميگيرد. وقتي در بيابانها بودم صبحها سرحال بودم، شنگول بودم. اما عصرها با خود ميگفتم بلند شوم بروم. اما بازنشسته بودم. عصرها بيابان قشنگ نيست چون آفتاب در حال غروب کردن است. گرد و خاک است اگر سبزه هم باشد باز هم قشنگ نيست. کوه قشنگ است آن هم به خاطر بلندي کوه است. عصرها کوه بد نيست. صبحها جاهايي که تخت است و سبز است و بيابانهاي وسيع زيباست.والعصر دنيا را ميگويم. وِالا والعصر معنا را که ميدانيد. يعني هنگام غروب وقتي که خورشيد در حال غروب کردن است، شب هم دارد ميآيد، آثار شب پيدا شده است. يعني پکري دارد ميآيد. صبح خوشحال بوديم يک نفسي ميکشيديم. دو رکعت نمازي، حال و حضوري. اما وقت غروب يعني وقتي که غروب کردم و در حال محزون شدن و غمناکي هستم. اينجا عصر را نشان ميدهد، عصري که همه جا عصر است.عصر زمان حضرت هم عصر است. منظور از عصر، عصر نزديک ظهور حضرت است. او ولّي عصر است. يعني فرج دهنده عصر است. عصر را روشن ميکند، زنده ميکند، بيدار ميکند. براي اينکه تجلّي ايمان است. اِلاَّ الذينَ امَنُوا. و عملُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تواصَوا بِالصَّبرِ، يک سه جمله از آن مطالب قشنگ است، نجات انسان و راه انسان است.هرچه خوبي که گفتهاند در کلمه عَمِلوا الصّالحاتِ است که اصل آن هم توحيد است. مثل دست که پنجه را به هم ميچسباند. آن سه اصل هم يکديگر را کمک ميکنند. توحيد، عمل صالح ميآورد. عمل صاحل هم توحيد را تقويت ميکند و ايمان به خدا را قوي ميکند و اين دو صبر و آرامش در کم و زياد اين عالم را ميآورند. هر سه با هم هستند. همهاش توحيد است. همهاش خداست. همهاش يک لقمه است. اميدوارم که يک لقمه کنيد. هر سه کمک هم هستند. هر سه با هم هستند. مثل معجون هستند. اِلاَّ الذينَ امَنُوا و عملُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تواصَوا بِالصَّبرِ همهاش يک لقمه است. چند معجون با همديگر مخلوطاند. خدا مخلوط کرده است که همان ايمان است.اصل دين، ايمان به خدا و توافق با خداست. اين معاني را قلبتان خيلي خوب اخذ ميکند، درک ميکند. هرچه توافق بيشتر باشد توفيق بيشتر است. توافق از ماست. خدا همينطور هستياش ميتابد بر خلقش تا توافق کنند يا فعلش. از جانب خدا توفيق منع نشده است. اين توفيق که مرتّب دعا ميکنيم و ميگوييم که خدايا توفيق بده يعني قلب ما رام شود، توافق حاصل شود. لذا با قلبت کمي کار کن، هرجا که ديدي ميخواهد چين به ابرويت بيفتد نگذار.کتاب طوباي محبّت جلد دوم – ص 146مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابي