: حيوانآزاري در باغوحشهاي خانگي
تاریخ انتشار: 95/06/06 12:7
وقايع اتفاقيه/ شيشههاي اتومبيل بالاست، حيوان دو دستش را روي پشتي صندلي عقب پرايد گذاشته و به اميد اينکه بيرون خنکتر باشد به آسفالت تفتيده خيابان دماوند زل زده و زبانش را تا جايي که ممکن است بيرون نگه داشته است. نميدانم در سرش چه ميگذرد اما از ظاهر و بيقرارياش ميشود فهميد حال خوبي ندارد. مشخص است که گرما کلافهاش کرده و کولر ضعيف پرايد هاچبک نميتواند کمکش کند. ادامه دارد ...
احتمالا اجداد هاسکي بيچاره وقتي داشتند سورتمه اهالي قطب شمال را ميکشيدند و براي داشتن بدني که آنها را از شر سرما حفظ ميکند شکرگزار بودند حتي حدس نميزدند که روزي نوادههايشان مجبور باشند گرماي 39 درجه شهري نيمهخشک را تحمل کنند اما حالا اين اتفاق به لطف علاقه ايرانيها به داشتن هر حيواني افتاده است. حالا انواع و اقسام جانوراني که اصلا براي زندگي در شرايط ايران خلق نشدهاند مجبور ميشوند اينجا زندگي کنند و گوشهاي از عکسهاي اينستاگرامي ما را به خودشان اختصاص دهند.
شکنجه مداوم
چند روز پيش نقي ميرزاکريمي، فرمانده يگان حفاظت محيطزيست استان تهران، خبر داد که به همت تلاش مداوم قاچاقچيان و البته نبود قوانين بازدارنده و نظارتهاي دقيق با داشتن پول ميشود هر حيواني را در کشور خريد و فروش کرد.
او گفت: وضعيت آنقدر بد است که هر کس بخواهد با 700 ميليون تومان حتي ميتواند پاندا داشته باشد.» او درباره پاندا حرف ميزند و ما به موارد عجيبتري برميخوريم؛ حيواناتي که خيلي از ما حتي اسمشان را هم نشنيدهايم. يکي از آنها اسلو لوريس است؛ حيواني کوچک که ظاهري شبيه ميمون دارد. مسعود که رد او را از يکي از فروشندههاي بازار پرندهفروشي خليجفارس گرفتهايم اين حيوان را به عنوان جالبترين حيواني که در دست و بالش دارد، معرفي ميکند.
او ميگويد: من در مورد حيواني مثل پاندا نشنيدهام که کسي خريد و فروش کند اما هيچ چيز در اين بازار غيرممکن نيست. اگر حاضر باشي خرج کني برايت جور ميکنند. الان بازار «تنبل چشمگرد» خيلي داغ است. همه عاشق ظاهر بامزه و حرکات کندش ميشوند. اين حيوان چون بيآزار و کوچک است بيشتر دختر خانمها مشترياش هستند. چند ماه پيش خانمي با من تماس گرفت که تا 20 ميليون هم حاضر بود براي خريد اسلو لوريس که در ايران همه آن را با نام تنبل ميشناسند، بپردازد. ميگفت فيلمش را در تلگرام ديده و عاشقش شده و حالا هر طور شده ميخواهد يکي داشته باشد. من هم برايش رديف کردم البته ارزانتر از آن چيزي که او دنبالش بود.
کامران صبوحي که دامپزشک و يکي از فعالان حقوق حيوانات است تا اسم اسلو لوريس را ميشنود آهي ميکشد و ميگويد: خيلي از مشتريهاي اين حيوان عاشق چهره مظلوم و چشمهاي غمگينش هستند. شايد واقعا اينها فقط ظاهر حيوان باشد اما بايد بگويم اسلو لوريسي که براي نگهداري در خانه خريداري ميشود واقعا ناراحت و غمگين است. شما نميدانيد چه بلايي سر اين حيوان ميآورند. اولا که اسلو خيلي هم بيآزار نيست؛ هم دندانهاي تيزي دارد و هم غدد سمي آسيبزننده. دندانهاي تيزي دارد و براي اينکه بيآزار به نظر برسد همان موقع که شکار ميشود دندانهايش را ميکشند؛ همچنين ناخنهاي بلندش را از ته درميآورند چون اين حيوان با دستها و چنگالهايش از درختها بالا ميرود و روي درخت زندگي ميکند اما در خانه ديگر نيازي به آنها ندارد. ضمنا اسلو لوريس يک حيوان شبرو است و نهتنها براي زندگي در خانه آفريده نشده بلکه بايد شبروي کند. اين حيوان در طول شب صدها متر راه ميرود اما آيا امکان اين کار برايش وجود دارد؟
صبوحي ادامه ميدهد: در بسياري از مواقع وقتي دندانهاي جلويي اين حيوان کشيده ميشود يا غدد سمدار او را در ميآورند، حيوان دچار عفونت ميشود. چشمهايش هم چندان با نور آفتاب سازگار نيست و اگر مجبور به زندگي در روز باشد بعد از مدتي بخش اعظم بينايياش را از دست ميدهد. نميدانم چطور حيواني که نيمهکور است، دندانها و ناخنهايش را کشيدهاند و به خاطر کمتحرکي به بيماريهاي ديگر هم مبتلا ميشود ميتواند بامزه باشد، کجاي حيواني که در شکنجه دائمي قرار دارد، بامزه است؟ اين اتفاق در مورد کوآلا هم ميافتد. همين حالا در تهران با 300 ميليون تومان ميتوانيد يک جفت کوآلا بخريد. در حالي که در کشورهايي که نظارت بر امور حيوانداري قوي است حتي باغوحشها هم اگر نتوانند شرايط زندگي کامل و ايدهآلي را براي حيوانات ايجاد کنند اجازه نگهداري از آنها را نخواهند داشت.
اسير قاچاقي
چندوقت پيش، ويدئويي در شبکههاي اجتماعي دستبهدست ميشد که در آن چند جوان با يک شير نابالغ اما بزرگ بازي ميکردند. اين ويدئو که قرار بود نمايشي از زندگي مرفه بچهپولدارهاي تهراني باشد، ذهن خيلي از طرفداران حياتوحش را هم جلب کرد. آنها ميگفتند، چطور ميشود کسي يک شير را در خانهاش نگهداري کند؟ مسعود در جواب اين سؤال، يک جمله ميگويد: «خيلي راحت» و بعد ميخندد.
طبق گفتههاي او، وقتي پول داشته باشي، ميتواني هر چيزيکه دلت ميخواهد بهدست بياوري حالا ممکن است چيزي که ميخواهي يک ماشين مدل بالا باشد يا يک حيوان وحشي استوايي. ميگويد: بيشتر عربهاي اطراف خليجفارس دنبال داشتن شير و ببر هستند براي همين هرسال تعداد زيادي از اين حيوان به کشورهاي عربي فرستاده ميشود و ما هم اگر بخواهيم براي مشتري داخلي، يکي جور کنيم بايد از اين کشورها بياوريم. خودم تا بهحال شير و ببر معامله نکردهام اما گرگ تا دلتان بخواهد فروخته ام. سالي ده، پانزده تا گرگ ميفروشم؛ قيمتش هم از پنج ميليون شروع ميشود. بعضيها دنبال گرگهاي خاص ميگردند مثلا گرگ سفيد يا گرگ نارنجي که توي ايران نيست؛ اينها برايشان خيلي گران تمام ميشود.
ميپرسم: گرگ را ميخواهند چه کار، اصلا اهلي ميشود؟ جواب ميدهد: گرگ از آن حيواناتي است که هيچوقت کاملا اهلي نميشود مثل روباه اما مشتريهاي خودش را دارد. بعضيها وحشيگري گرگ را دوست دارند؛ بعضيها هم ميخواهند گرگ را با سگ جفت بيندازند و توله «گرگي» بگيرند. توله «گرگي» رقمي بين هفت تا 10 ميليون تومان خريد و فروش ميشود چون حيوان محبوبي است اما جفتانداختن اينها کار خيلي سختي است. بعضيها هم سختيها را باور نميکنند. مثلا چندوقت پيش يکي دنبال گوزن بود، يکجفت گوزن ميخواست و اصلا فکر نميکرد که بايد آنها را کجا نگه دارد.
صبوحي هم بهعنوان يک دامپزشک، مشتريهايي دارد که از او ميخواهند کاري براي رام کردن گرگشان بکند و ميگويد: همين چندماه پيش، جواني به کلينيک ما آمد که ميخواست به ويلايش در لواسان بروم و به گرگش آمپول بزنم تا آرامتر باشد.
ميگفت کسي که گرگ را به او فروخته، قبلا اين کار را برايش انجام ميداده اما مدتي است که از او خبر ندارد و ميترسد گرگ، کار دستش بدهد. باورم نميشد که ميتوانند اين بلا را سر گرگها بياورند. ضمنا گرگ براي سلامتي نياز دارد که روزانه مسافت خيلي زيادي را بدود. اصلا گرگها نميتوانند يکجا ساکن باشند و بايد دائما حرکت کنند؛ آنوقت عدهاي اين حيوان را در يک باغ 200 متري نگهداري ميکنند.
به گفته صبوحي، اين روزها در بازار ايران، خريدو فروش خزندههاي غيربومي هم رواج زيادي دارد. مسعود هم اين حرف را تأييد ميکند اما خودش در کار خريد و فروش خزنده نيست و يکي از دوستانش را معرفي ميکند که به احد ايگو معروف است چون به گفته شايعات، هميشه در خانهاش بيشتر از 10تا ايگوانا دارد.
احد درباره خريد و فروش خزندهها ميگويد: اتفاقا مار و مارمولک از هر حيوان خانگي ديگري بهتر هستند؛ هم تميز هستند و هم شلوغ نميکنند.
از او درباره شرايط زندگي اين خزندهها ميپرسم، ميگويد: خب ما به کساني که ميخواهند خزنده بخرند، شرايط را ميگوييم. البته خيليها نميتوانند اين شرايط را رعايت کنند و خيلي از اين حيوانات تلف ميشوند. بههرحال، دوست دارند امتحان کنند.» احد از خزندهاي حرف ميزند که به تازگي وارد بازار ايران شده است، «کگوي دمپهن آفريقايي»
او ميگويد: اين يک قلم، تازه به ايران آمده و مشتريهاي زيادي دارد چون رنگبندي متنوعي دارد و خيلي هم حيوان زبل و باهوشي است. قيمتش هم از ده ميليون تومان شروع ميشود؛ البته فکر ميکنم تا چندوقت ديگر ارزانتر شود.»صبوحي درباره نگهداري از اين حيوان ميگويد: «کگوهاي دمپهن در غرب آفريقا زندگي ميکنند. آنها بايد در دماي بالا و هواي مرطوب باشند. آيا تهران چنين شرايطي دارد؟ آيا ما فقط به اين خاطر که فلان حيوان رنگ جالبي دارد، ميتوانيم او را هزاران کيلومتر جابهجا کنيم و در خانه خودمان کنار استخر از او نگهداري کنيم؟
صبوحي اصليترين دليل نگهداري از اين حيوانات را علاقه واقعي به آنها نميداند و ميگويد: من با توجه به مراجعانم ميتوانم به شما بگويم که بههيچ عنوان علاقه به حيوان دليل اين کار نيست. وقتي شما حيواني را دوست داشته باشي، دلت نميخواهد که زجر بکشد. نميخواهي عمرش کوتاه و بيکيفيت باشد. اگر کسي حيوان بامزه ميخواهد، اين همه حيوان اهلي بامزه وجود دارد اگر هم کسي بهدنبال نگهداري از حيواناتي قدرتمند است، ميتواند سگهاي بزرگ را انتخاب کند که با زيستبوم ما سازگاري دارند نه اينکه بهسراغ هاسکي برود؛ حيواني که در آبوهواي تهران نهتنها نميتواند قدرتنمايي کند بلکه از يک گربه هم ضعيفتر ميشود.