، با انتشار خبری در روز هفتم خرداد با عنوان «همسر دوم نجفی به قتل رسید» برخی گمانهزنیها درباره انگیزههای این قتل در فضای مجازی مطرح شد و استفاده از واژه «خیانت» و «مهدورالدم» برای یک زن متأهل مسلمان به راحتی در قالب واژهها جا گرفت.
موضوع «خیانت» مقتول در یادداشت به دست آمده از نجفی نیز از سوی مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت تکذیب شد. در یادداشت به دست آمده از شهردار سابق، بحثهایی درباره اختلافات خانوادگی و درخواست طلاق مطرح شد و به هیچ وجه اشارهای بر خیانت میترا استاد نشده بود. در حالی که بعضی رسانهها درصدد القای خیانت مقتول و رفع اتهام از نجفی برآمدهاند و این عمل او در به قتل رساندن همسر دومش را واکنشی شرعی در قبال خیانت او برشمردهاند.
زنده باد ولایت : «شاپرک شجریزاده» یکی از همان معدود مزدوران پروژه هنجارشکنانه کشف حجاب و از جمله پادوهای فردی مشهور به جوجه اردک زشت است که به کانادا رفته و با اخذ پناهندگی، مزد خوشخدمتی خود برای دشمنان مردم ایران را دریافت کرده است. این فرد معلومالحال، اخیرا با حمایت یک سازمان ضدایرانی صهیونیستی به نام «یوآنی» به پارلمان کانادا رفته و طی سخنانی با وقاحت تمام، خواستار تحریم مردم ایران شده است.
در زمستان سال گذشته، عده معدودی هنجارشکن، اقدام زننده و مغایر با عفت را در برخی خیابانهای تهران، مرتکب شدند و برای خودنمایی و تبرج، اقدام به کشف حجاب کردند.
این افراد با پوشش نافرمانی مدنی اقدام به چنین رفتار غیر قانونی و غیر شرعی در ملا عام میکردند تا بتوانند از این طریق حساسیت موضوع را در بین جامعه بالا برده و با مظلوم نمایی برای خودشان طرفدار پیدا کنند و جنبشی ایجاد کنند، که البته مثل تمام پروژههای سالهای اخیر، کسی به این افراد و اقدامات هنجارشکنانه شان اعتنایی نکرد و شکست دیگری در پرونده سازمانهای امنیتی و ضد فرهنگی ثبت شد.
یکی از این افراد که ضد انقلاب در فضای مجازی سرمایه گذاری سنگینی روی آن کرد و تلاش داشت این فرد را بعنوان نماد جنبش اعتراضی به حجاب در ایران معرفی کند، فردی بود به نام شاپرک شجری زاده. در آن زمان عده ای هم در داخل کشور بودند که دانسته یا ندانسته در پروژه ضد انقلاب قرار گرفتند.
، زن 27 ساله ای که به همراه همسرش به کلانتری مشهد فراخوانده شده بودند دلایل اختلاف شان را تشریح کردند.
زن جوان در حالی که توجهی به گریه های سوزناک نوزادش نداشت و مدعی بود باید همسرش مسئولیت نگهداری او را بپذیرد به تشریح ماجرای عاشقی خود پرداخت و گفت: سه سال قبل با «پویا» که چهار سال از من کوچک تر بود آشنا شدم او دوست برادرم بود و گاهی به منزل ما می آمد خیلی زود نگاه ها و لبخندهای عاشقانه ما به ارتباط تلفنی و دیدارهای پنهانی کشید.