شهیدپاسدار بسیجی ابراهیم صیادی نشلجی در ۲۶ اسفند ۱۳۶۱ در خانواده مذهبی چشم به جهان گشود؛ وی از همان دوران کودکی علاقه شدیدی به نمازخواندن، اهل بیت و ورزش کوهنوردی داشت و در کنار فعالیتهای روزمره زمانی را برای کتاب خواندن اختصاص میداد.
بیشتربخوانید: مدافع حرمی که امضای شهادتش را از حضرت زهرا(س) گرفت + عکس
وی دارای مدرک فوق دیپلم فنی حرفهای در رشته الکترونیک بود که به انجام وظیفه در نظام مشغول میشود؛ از این شهید والامقام سه فرزند به نام صادق، امیررضا و فاطمه به یادگار مانده است.
به پاس گرامیداشت یاد و خاطره این شهید بزرگوار تصمیم گرفتیم با فرزانه حسنارودی، همسر شهید مدافع حریم امنیت وطن به گفتگو بنشینیم.
«اسلام خون میخواهد»؛ میگوید این جمله را بارها و بارها به زبان آوردم. هروقت جمعمان جمع بود، رو به سعید و پدرش میکردم و می گفتم هرکدامتان میخواهید بروید، بروید! نمیخواهم یک روزی بهانه بیاورید که ما به خاطر تو نرفتیم جنگ و بعدش من بمانم و یک دنیا عذاب که روی وجدانم تلنبار شده است! معتقد است همین سه کلمه «اسلام»، «خون»، «میخواهد»؛ انگار تلنگری زد به پسرش سعید برای رفتن و نماندن؛ رفتنی که حالا سال هاست عزیزش را با خود برده است.
«صدیقه نیلیپور» مادر شهید «سعید چشم براه» با اینکه سیو دو سال از شهادت پسرش در والفجر هشت میگذرد اما طوری از خاطرات او تعریف میکند که انگار همین دیروز بود پسر پانزده شانزدهسالهاش را بدرقه کرد سمت جبهه و پشت سرش گفت: «مامان برو به امیدخدا...» میگوید: «وقتی رفت، دویدم زیر آسمان. سرم را بلند کردم و گفتم خدایا امانت بود، مال خودت بود، فرستادمش، اما در عوضش این چند خواهش من را پذیرا باش. اول اینکه پسرم اسیر نشود، دوم اینکه مفقود نشود و سوم اینکه جانباز نشود...بقیهاش با خودت!»
«بابا الان تابستونه و مدرسهها تعطیل. شما میگید من چیکار کنم؟ برم جنگ یا همین جا برم جایی سرکار؟»
«دل خودت با کدومه؟ رفتن یا موندن؟»