زنده باد ولایت /// شعرا و نویسندگان هم مانند سایر افراد جامعه خاطراتی از دوران تحصیل خود دارند؛ که بخشی از زیباترین این خاطرات مربوط به «زنگ انشاء» میشود.
همه ما در یک مقطعی از زندگی دوران سخت اما شیرین دانشآموزی را گذراندهایم و شاید فصل پاییز؛ بیشتر و بهتر از سایر فصل های سال یادآور خاطرات آن دوران باشد. خاطراتی که علاوه بر بوی ماه مدرسه تداعی کننده گچ، تخته سیاه و یا نیمکت های چوبی است.
در میان زنگها و کلاسهای مدرسه، یک زنگ جذابیتهای خاص خودش را داشت و شاید برای عده ای که اهل قلم بودند، یکی از بهترین زنگها و کلاسها به شمار میرفت. در حالی که برای عدهای دیگر این زنگ نه تنها خستهکننده و کسالت بار بود بلکه شاید گذراندن آن چیزی سخت تر و پیچیدهتر از کلاس ریاضی می نمود! اما از همه تاسف بارتر، اینکه بسیاری از دانشآموزان این زنگ دلنشین را جدی نگرفته و نگرششان به این کلاس همچون زنگ تفریح است...
اما شعرا و نویسندگان هم مانند سایر افراد جامعه خاطراتی از دوران تحصیل خود دارند که بخشی از زیباترین این خاطرات مربوط به زنگ انشاء میشود. بی شک خواندن خاطرات اهالی قلم از مدرسه و زنگ انشاء خالی از لطف نخواهد بود. خواندن احساساتی که شاید با ما مشترک بوده و در حقیقت حرفهای خودمان باشد که از زبان آنها میشنویم!