،بازخوانی جنایات و سبوعیت سازمانی که چندین هزار ایرانی بیگناه را ترور کرده، در جنگ تحمیلی به صدام سرویس میداده و حالا هم رسما در خدمت سعودی و آمریکاست، حتما مهم است. مهم است، چون در این سالها برای تبیین جنایتها و خیانتهای آن کوتاهی صورت گرفته؛ آن قدر کوتاهی شده که کاندیداهای ریاستجمهوری هم فکر میکنند از این گسست تاریخی و اکنونزدگی به وجودآمده در جامعه ایرانی میتوانند استفاده کرده، با شعبدهبازی جای جلاد و شهید را عوض کنند و سبد رأیشان را از این طریق پر کنند.
اما به نظرم مهمتر از آن پاسخ به این سوال است که چه میشود مجموعهای مبارز که هسته مرکزی آن را عموما دانشجویان تحصیلکرده مسلمان با دغدغههای عدالتخواهانه و ضداستبدادی و کموبیش دینی تشکیل دادهاند، در یک روند نسبتا کوتاه به جایی میرسد که اعضایش سلاح به دست بگیرند و علیه همه آن آرمانهای سابقش ماشه بچکاند. اینکه چطور میشود یک تشکیلات فاصله بین روشنفکری – حداقل در ادعا- و تروریسم را به سرعت میپیماید، موضوعی مهم است و بررسی آن علاوهبر ارزش تاریخی شاید مصادیق بهروزی هم پیدا کند.