عباس عبدی| هفته گذشته فیلمی منتشر شد که یک خانم در یکی از نمایندگیهای شرکت خودروسازی سایپا، نسبت به عدم تحویل به موقع خودروی خریداری شده معترض است و در نهایت از سوی مسوولان آن نمایندگی مورد ضرب و شتم جدی قرار میگیرد که صحنه وحشیانه و تأثرآوری است.
اتفاقات بعد از آن روشن است. به سرعت فیلم در فضای مجازی منتشر میشود. با آن خانم تماس میگیرند که به نحوی مساله را رفع و رجوع کنند. سایپا پاسخی تصویری میدهد و بر خلاف عادت مالوف، بدون هیچ حاشیهای مسوولیتپذیری کرده و مجوِّز آن نمایندگی را لغو کرده و فردای آن روز تابلوی مربوط به لغو مجوّز را سر در نمایندگی نصب میکند. برخلاف گذشته درصدد توجیه و انکار برنمیآیند، چون شدنی نیست و همه اسناد منتشر شده است! پلیس و دستگاه قضایی بهشدت وارد ماجرا میشوند و الی آخر...
به راحتی میتوان شخص ضارب را محکوم کرد و خواهان مجازات او شد ولی مشکل عمیقتر است و باید قدری ریشهایتر برخورد کرد. در این یادداشت میکوشم که به چند نکتهای که معمولا نادیده گرفته میشوند، اشاره کنم.
۱- چرا آن مرد به صورت ناجوانمردانه به خانم مشتری حمله و او را مضروب کرد؟ آیا نمیدانست عواقب اقدامش بدنامی، محکومیت و لغو نمایندگی مجاز سایپا است؟ قطعا نمیدانسته. ولی از گذشته به این شیوه عادت کرده و مشتریمداری نیز در ایران و با این نظام اقتصادی غیررقابتی و...
سیاست قیمتگذاری شکل نگرفته است. او آموزش ندیده که با مشتری چگونه برخورد کند؛ لذا بر حسب عادت از کوره در رفته و بیتوجه به عواقب کارش به آن خانم ضربه میزند. اقدامی که سراسر زیان و عملی غیرعقلایی است. اگر این کار در یک نمایندگی مثلا تویوتا رخ دهد فوری ارزش سهام آن صدها میلیون دلار و بیشتر سقوط میکند. به همین دلیل آنان مواظب هستند که کارگزارانشان آموزش کافی ببینند تا مبادا شرکت دچار چنین عوارضی شود.