انیشتین: معلم هایش او را آنقدر احمق می دانستند که بعید بود چیزی یاد بگیرد. دو بار از کار اخراج شد، چون فکر می کردند هیچ کارایی ندارد! سپس او تصمیم گرفت چیز کاملا جدیدی بسازد. از همه خنده دارتر این که او هزار بار تلاش کرد و شکست خورد. زمانی که گزارشگری از او پرسید «هزار بار شکست خوردن چه حسی دارد؟» او گفت: «من هزار بار شکست نخوردم، بلکه این اختراع نیازمند فرآیندی هزار مرحله ای بوده است.» توماس ادیسون، به لطف اراده مصممی که داشت، دنیا را به جای روشن تری برای زندگی تبدیل کرد. اگر قرار بود همه اتفاقات خوب در همان یکی دو قدم اول به موفقیت برسند، پس چرا باید این همه در مورد «عدم ناامیدی» و «تلاش روز افزون» صحبت می کردیم؟
در ادامه، داستان های الهام بخشی را تعریف می کنیم که باید در خاطر داشته باشید. آیا تا به حال احساس کرده اید که شما بزرگ ترین مشکلات را دارید و بدبخت ترین آدم دنیا هستید؟ پس این مقاله را بخوانید.
زنی که کتابش 36 بار رد شد!
آیا فکر می کنید وقتی کتاب یک نویسنده به صدر جدول فروش می رسد، دیگر چاپ کردن کتاب های بعدی برایش مانند آب خوردن راحت می شود؟ اشتباه می کنید. حداقل همیشه این طور نیست.