زنده باد ولایت : : جواني آغاز رويش اميد است
تاریخ انتشار: 97/02/07 19:44
آخرين خبر/ تاريخ، تو را مانندترين جوان به اشرف مخلوقات ميداند
و به خلق و خوي احمدي، نزديکترين.
و آنگاه که صحيفه عاشورا ورق ميخورد،
و آخرين گفت وگوي تو با پدر مرور ميشود،
تنها تو را مييابيم که آتش اشتياق پدر به ديدار رسول خدا صلي الله عليه و آله را در آن سالهاي جانگداز فراق پيامبر، فرو مي نشاندي.
و همين افتخار، تو را بس که پدر، تنها تو را شبيهترين مردم به پيامبر صلي الله عليه و آله دانست
نگاهي به زندگاني جوان بني هاشم
گرچه زندگي حضرت علي اکبر خيلي به قلم تحرير نيامده است ولي همين مقداري که بيان شده است حاکي از روح بلند، بزرگواري، تقوا، ادب و ديانت اوست. درباره دوران کودکي علي اکبر روايتي نقل شده که گوياي اعجاز و کرامت و تربيت او در دامان حسين بن علي عليهما السلام است.
زنده باد ولایت : : جواني آغاز رويش اميد است
تاریخ انتشار: 97/02/07 19:44
آخرين خبر/ تاريخ، تو را مانندترين جوان به اشرف مخلوقات ميداند
و به خلق و خوي احمدي، نزديکترين.
و آنگاه که صحيفه عاشورا ورق ميخورد،
و آخرين گفت وگوي تو با پدر مرور ميشود،
تنها تو را مييابيم که آتش اشتياق پدر به ديدار رسول خدا صلي الله عليه و آله را در آن سالهاي جانگداز فراق پيامبر، فرو مي نشاندي.
و همين افتخار، تو را بس که پدر، تنها تو را شبيهترين مردم به پيامبر صلي الله عليه و آله دانست
نگاهي به زندگاني جوان بني هاشم
گرچه زندگي حضرت علي اکبر خيلي به قلم تحرير نيامده است ولي همين مقداري که بيان شده است حاکي از روح بلند، بزرگواري، تقوا، ادب و ديانت اوست. درباره دوران کودکي علي اکبر روايتي نقل شده که گوياي اعجاز و کرامت و تربيت او در دامان حسين بن علي عليهما السلام است.
«کثير بن شاذان» گفت: «خودم شاهد بودم که علي اکبر در غير فصل مناسب، از پدر بزرگوارش انگور طلب کرد. ناگاه امام حسين عليه السلام با دست به کناره ديوار مسجد زد که انگور و موزي از آن خارج شد. پس فرزند خود را از آن خورانيده و فرمود: از آنچه نزد خداي تعالي است به اوليائش بيشتر مي رسد.«شَهِدْتُ الْحُسَينَ بْنَ عَلِي(عَلَيهِمَا السَّلَامُ) وَ قَدْ اشْتَهَي عَلَيهِ ابْنُهُ عَلِي الْأَکبَرُ عِنَباً فِي غَيرِ أَوَانِهِ، فَضَرَبَ يدَهُ إِلَي سَارِيةِ الْمَسْجِدِ فَأَخْرَجَ لَهُ عِنَباً وَ مَوْزاً فَأَطْعَمَهُ، وَ قَالَ: مَا عِنْدَ اللَّهِ لِأَوْلِيائِهِ أَکثَر» (دلائل الامامه، ص 183.(
درباره شخصيت علي اکبر(ع) گفته شد، که وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيهترين مردم به پيامبر اکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب(ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.
در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در کتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي که علي اکبر را به ميدان ميفرستاد، به لشگر خطاب کرد و فرمود:«اللهمّ اشهد أنّه قد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک، و کنّا إذا اشتقنا إلي نبيک نظرنا إليه...؛ پروردگارا! شاهد باش، پسري را به ميدان ميفرستم، که شبيهترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول تو است و هر زمان دلمان براي پيامبرت(ص) تنگ ميشد نگاه به وجه اين پسر ميکرديم» (إبصار العين، السماوي ، ص 51(.
امام حسين(ع) در تربيت وي و آموزش قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان از جمله دشمنانشان را برانگيخت. به هر روي علي اکبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه ميکرد.
جوان بني هاشمي، حضرت علي اکبر، الگويي کامل براي جوانان
علي اکبر عليه السلام «ناز» جواني را با «نياز» به پروردگار همراه کرد و بدين گونه صورت زيبا را با سيرت دل ربا درآميخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جواني، هرگز وي را از دايره ادب، به ويژه در برابر پدر خارج نکرد.
اين آموزگار جوان، رمز مانايي و جاودانگي را به جوانان آموخت: حق محوري، ادب و فروتني. ادبش در برابر پدر، تنها به دليل روابط عاطفي نبود؛ بلکه پدر را امام و مقتداي خويش ميدانست. پدر نيز فقط بدان سبب که علي فرزند او بود، بدو عشق نميورزيد، بلکه او را جواني نجيب، پاک دامن و پرهيزکار ميديد و ازاين رو، او را گرامي ميداشت. گرچه هيچ پدري نميتواند حسين عليه السلام باشد، و هيچ جواني علي اکبر عليه السلام؛ راه حسيني بودن و علي اکبر گونه بودن، به روي همه پدران و پسران باز است.
روزي براي تو اي جوان
حضرت علي اکبر در مکتب انسانساز پدر شيوههاي صحيح دفاع از مکتب و اطاعت از امامت و حمايت از آرمانهاي مقدس آن را آموخت. او در روز عاشورا اولين نفر از بني هاشم بود که پس از مبارزه جانانه جام شهادت سر کشيد. روز ميلاد حضرت علي اکبر عليه السلام به روز جوان نامگذاري شده است. جواني، بهترين فرصت آدمي براي پس انداز تمام خوش بختيهاي جهان است. شروع فصل بهار زندگيات مبارک اي جوان.
جواني
جواني، آغاز شکفتن است.
جواني، ميلاد دوباره انسان است. انسان در جواني، بار تکليف الهي را به تازگي بر دوش گرفته است. خداوند، بسياري از نعمتهايش را در جواني به انسان ارزاني ميدارد.
جواني، موهبتي از جانب خداوند است.
جواني، ثروتي است که انسان بايد آن را جز درهاي بهشت، خرج نکند. پس خوشا به حال آنان که جواني را قدر ميدانند و اين گوهر گرانبها را در راه سعادت خويش، به کار ميگيرند.
تا ميتواني جواني کن و جوان باش اما يادت نرود که گذشت زمان را چارهاي نيست درمان کند و اين ناچاري به خاطر اين است که قدر جوانيت را بداني.
دوره جواني؛ بهار شکوفايي و خودسازي
در بين فصول، بهار از زيبايي و جاذبه کم نظيري برخوردار است. بهار فصل سرسبزي، شکفتن و تازگي است. فصلي که طبيعت قشنگترين جامه را بر تن ميکند و جلوه خاصي به خود ميگيرد و چه خوب گفتهاند که جواني بهار عمر آدمي است؛ چرا که جوان سرشار از شادابي و نشاط است. دوره جواني رسيدن به مرتفعترين منازل زندگي است. در ديدگاه جوان مناظر زيبا و چشم اندازهاي مطبوع و دل پسند بسيار است. روح او لبريز از آرزوها و سرشار از عشق و اميد است، اين ايام پرفروغترين دوران زندگي است. دوران شادماني، دوران کوشش و شور و هيجان است. جوان ميتواند طعم و عطر اين دوره را با چشيدن بهترين فکري کامل کند و اين طعم مطبوع را تا پايان عمر حفظ کند.
سفارش پيامبر درباره جوان
آنچه مسلم است دوران جواني دوران کنجکاويها و يافتن پاسخ چراها، دوران استقلال طلبي و در عين حال شکوفايي است. دوراني که هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفي. از اين روست که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله ميفرمايند: به شما درباره جوانان و نوجوانان به نيکي سفارش ميکنم؛ زيرا آنها دلي رقيقتر و قلبي فضيلتپذير دارند. زماني که خداوند مرا به پيامبري برگزيد تا مردم را به رحمت الهي بشارت دهم و از عذابش بترسانم، جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبت بستند، ولي پيران مخالفت کردند و از قبول دعوتم سر باز زدند.
سفارش ائمه اطهار به جوانان
حضرت صادق(ع) براى اصلاح جوانان توصيههاى مهم و کارسازى دارند که به نمونههايى اشاره مىشود:
الف. ايشان در حديثى مىفرمايند:«يا معشر الاحداث اتّقوا اللّه و لاتأتوا الرّؤساء دعوهم حتّى يصيروا أذناباً لاتتّخذوا و الرّجال و لائج من دون اللّه انا و اللّه خيرٌ لکم منهم ثمّ ضرب بيده الى صدره» بحارالانوار،ج ۲۴، ص ۲۴۶) در اين حديث گرانسنگ حضرت به چند نکته اشاره نمودهاند:
1ـ تقوا و پاکى را پيشه سازيد.
2ـ به دنبال رؤسا و مقام داران نباشيد.
3ـ شخصيت زده نشويد.
4ـ ما را در زندگى رها نکنيد که از هر نظر مصالح شما را تأمين مىکنيم.
ب. آن حضرت در جاى ديگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل نموده است. آنجا که مىفرمايد: «فرزندم! بپرهيز از گرفتگى و بد خُلقى و ناشکيبايى، چرا که با اين خصلتها، دوستى استوار نمىماند. آرامش و وقار را در کارهايت حفظ کن و خود را بر هزينه کردن براى برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نيکو ساز.» (من لايحضره الفقيه، ج ۴، ص ۳۷۳)
ج. امام صادق عليه السلام به يکي از دوستان خود به نام ابي جعفر احول که به نشر تعاليم اسلام مشغول بود، فرمود: تبليغ خود را به نسل جوان معطوف دار؛ زيرا جوانان زودتر حق را ميپذيرند و سريعتر به خير و صلاح ميگرايند. در اين حديث، امام صادق عليه السلام به صفاي باطن و فضيلتخواهي نسل جوان تصريح فرمودند و اين مطلب اشاره به اين دارد که در ايام جواني ميل به فضيلتخواهي در جوانان بيدار ميشود.
فرمولهايي براي حلّ مشکلات پيش روي جوانها
1. دوستي با خداوند
ذکر نام و ياد خداوند، به انسان، چنان آرامش و اطميناني ميبخشد که در پرتو آن، انسان، قدرت خاصي به دست ميآورد. به تعبير قرآن: «دل، با ياد خداوند آرام ميگيرد». هرگاه شما ياد خدا کرديد، معلوم ميشود اوّل خدا به ياد شما بوده و به شما توفيق چنين کاري را عطا نموده است و برعکس، به بيان قرآن: «هر که از ياد من روي گرداند، زندگي دشواري خواهد داشت.» و بعد در جاي ديگر به دنبال علت آن هستند. ياد خدا در جواني ميتواند کمک خوبي براي طي کردن مسير زندگي باشد.
2. شروع کردن از خود و پرداختن به خويش
در اين خصوص، اعتقاد بر اين است که جوان بايد ابتدا از خودش شروع کند؛ چرا که انسان، خليفة الله است و قدرت خلق و تغيير به او عطا شده است. جمله معروفي است که شما نيز شايد شنيده يا خوانده باشيد که: «انسانها معمولاً همان ميشوند که ميانديشند». تصور انسان از خودش و از جهان پيرامونش راه و هدف او را تعيين ميکند. کسي که خود را بدشانس، بدبخت و ناتوان خطاب و احساس کند، نبايد انتظار داشته باشد که ديگران به خوشبختي او کمک کنند.
3. مراقبت از خويش
مراقب تنهايي خود باش که به انديشه تبديل ميشود؛ مراقب انديشه خود باش که به عمل تبديل ميشود؛ مراقب عمل خود باش که به عادت تبديل ميشود؛ مراقب عادات خود باش که به شخصيت تبديل ميشود؛ مراقب شخصيت خود باش که به سرنوشت تبديل ميشود؛ سرنوشت را نميتوان از سر نوشت.
4. داشتن هدف و برنامه روزانه زندگي
بي برنامگي و بيهدفي، جوان را به روزمرگي ميکشاند و کسي که دچار روزمرگي شود، به دام افسردگي و احساس بيهودگي در زندگي نيز خواهد افتاد. نتيجه روزمره زندگي کردن، اين است که: انسان، هر چه برايش پيش ميآيد، انجام ميدهد، نه هر چه پيشبيني کند. هرچه براي او پيش ميآيد، ميخواهد، نه هرچه بخواهد، برايش پيش آيد؛ يعني باري به هر جهت! يعني منتظر بخت و شانس و اقبال و.. . بودن؛ يعني متوقف شدن و تکراري زندگي کردن.
داشتن هدف و برنامه، آدمي را به تفکر و تلاش مستمر وا ميدارد که حاصل آن، حرکت و تغيير و رشد و موفقيت و جاري شدن است که: «هستم اگر ميروم. اگر نروم، نيستم!». کسي که نداند در 24 ساعت آينده چه کارهايي قرار است انجام دهد، مجبور است کارهايي را که قرار نيست، به اجبار و برخلاف ميل خودش انجام دهد و طبعاً نتايج ناخواسته و پيش بيني نشدهاي رخ خواهد داد.
5. ايجاد تغيير در نظام باورها
نظام باورها و نحوه تلقّي هر کس از خود و جهان پيرامونش، نوع نگاه، اهداف، برنامهها و کلا همه هستي او را تحتالشعاع خود قرار ميدهد. پس يک جوان موفق بايد نظام باورهاي خود را نسبت به هستي و جهان، به گونهاي تغيير داده که از بدبيني، کج انديشي و افکار ويرانگر و مأيوس کننده خالي شود. کسي که باور دارد جهان و هر چه در کيهان هست، آمدهاند تا به او کمک کنند يا باور دارد که ابر و باد و مَه و خورشيد و فلک در کارند تا او ناني به کف آرد و به غفلت نخورد، سرنوشت او تفاوت خواهد داشت با کسي که اعتقاد دارد که جهان و تمام آدم و عالم کمر به کشتن او بستهاند و فلک، غدّار است و روزگار، کج مدار و بدرفتار! چرا که اين گونه انديشيدنها نه تنها در شکلگيري شخصيت و منش آدمي مؤثر است، بلکه در دستيابي يا عدم دستيابي انسان به کليدهاي فائق آمدن بر مشکلات نيز تأثير دارد.
6. داشتن آرزوهاي ممکن و خيالهاي مثبت
آرزو داشتن و خيالپردازي، تا زماني که حالت افراط به خود نگرفته و از واقعيت دور نشده باشد، مفيد است. تاريخ از آن کساني است که آرزو و هدف دارند. انساني که آرزو و هدف داشته باشد، فقر نميشناسد. وقتي گفته ميشود: «آرزو بر جوانان عيب نيست»، شايد به همين دليل است که آرزو، حرکت و انگيزه و اميد لازم را براي رسيدن به هدف در آدمي ايجاد ميکند و چنان نيروي قوياي است که ميتواند آدمي را به هدف برساند و مانند سکان يک کشتي، جهت حرکت را مشخص ميکند. خيال، حتّي گاهي منشأ آگاهي و اطلاع آدمي ميشود که ميتوان با آن، ديد و به کشف و اختراع و ابتکار، دست يافت يا آثار ادبي و هنري پديد آورد.اما نبايد خيالپردازي بيش از حد باشد و يا آرزوهايي را در سر پروراند که غير ممکن بوده و روحيه جوان را تضعيف کند.
7. تلاش و کوشش و اعتماد به نفس
در مقابل اراده آهنين آدمي همه چيز امکانپذير است و اگر انسان به چيزي علاقهمند شد و براي رسيدن به آن تلاش مستمر داشت قطعاً بدان دست مييابد. به تعبير قرآن: «تنها آنچه انسان با سعي و کوشش به دست ميآورد، براي او ميماند.» و يافتن و رسيدن، راهي جز کوشش و خواستن ندارد و البته در اين راه، اراده نيز لازم است. نبايد فراموش کرد که انعطافپذيري و تطبيق و وفق دادن خود با شرايط نيز لازم است. البته اين موضوع نبايد به معناي عقب نشيني، منفعل بودن، دائم اثر پذيرفتن يا هميشه همرنگ جماعت شدن و... باشد.
8. مطالعه و تحقيق و کسب دانش
جستجوي حقيقت، به انسان، آگاهي و بينش ميدهد و انسان را مهيّاي عزيمت و رهايي و آزادي معنوي مينمايد. البته همه اينها يک شرط دارد و آن هم همراه شدن با توفيق الهي است که قطعا شامل احوال همه بندگان نخواهد بود و تابع رضايت الهي است. اولاً بايد مراقب بود که علم و درس آدمي باعث گمراهي نگردد. و ثانياً بايد مراقب بود که آدمي، عالم بيعمل نگردد که چون زنبوري بيعسل و درخت بي بار است. چه خوب است که از علم در جهت مثبت و خير و نيکي استفاده شود.
اميد آنکه ولادت جوان بني هاشمي بهانهاي باشد براي شناخت خود، شناخت خداوند و شناخت مردم و جوانان جامعه ديني و هر کجا باشيم و هر که هستيم، قدم در مسير شناخت اهل بيت عليهم السلام و معارف بلند دين برداريم و بتوانيم سير سوالات جوان و جواني را پيدا نماييم و پاسخهاي اقناع کننده خود را بيابيم و در صدد اصلاح و اقدام و حل مشکلات برآييم.
روزگار جوانى خبر چه مىپرسى
چو برق آمد و چون ابر نوبهاران رفت
پس جوانيات را غنيمت شمار
و از لحظههايت لذت ببر
امروز روز توست
روزت مبارک