: زندگي دشوار زن متکدي 14 ساله و فرزندش
تاریخ انتشار: 95/06/13 9:22
ميزان/ در 14 سالگي مادر شده و فرزند او اکنون 5 ماهه است اما خبري از پدر نوزاد نيست و مريم به تنهايي زير بار مسئوليت مادري رفته است.
شناسنامه ندارد اما مادرش مي گويد که امسال به تازگي 14 ساله شده است. از 8 سالگي که پدرش را از دست مي دهد مشکلات يکي پس از ديگري به سراغشان مي آيد. از آوراگي گرفته تا خانه به دوشي و در نهايت تکدي گري، همه را تجربه کرده است
.
اکنون با کوله باري از تجربه هاي سياه، به دنبال رنگ زدن به روزگارش است. روزگاري که هيچ گاه روي خوش خود را به مريم نشان نداده است.
زماني که پدرش را از دست مي دهد، او مي ماند و خواهر کوچکترش که به خاطر مشکلات مادر، مجبور مي شوند به خانه پدر بزرگ بروند. پدر بزرگ خانه اي در يکي از شهرهاي شمالي دارد و در تهران نيز صاحب آلونکي در محله قاليشويي منطقه هرندي است که در آن انواع و اقسام کارهاي خلاف اتفاق مي افتد.
مريم تا 10 سالگي و تا زماني که پدر بزرگ زنده بوده است تنها براي تامين مخارج خود و خواهرش مجبور بوده که تکدي گري کند اما زماني که پدر بزرگ فوت مي کند به تهران مي آيد و راهي خانه اي مي شود که همسايه ها به آن "پاتوق" مي گويند. بعد از فوت پدر بزرگ، مادر بزرگ اصرار دارد که مريم به عقد پسر عموي 13 ساله اش در بيايد اما زماني که او به اين خواسته تن نمي دهد، مجبور مي شود در پاتوق مادر بزرگ تمام کارهاي خلافي که حتي شنيدن آن، لرزه بر اندام مي اندازد را تجربه کند.
نخستين تجربه جنسي مريم در همان سن 10 سالگي و در پاتوق مادر بزرگ اتفاق افتاده است. بعد از آن هم شرايط به همين صورت ادامه پيدا مي کند تا اينکه مريم در ميان متکدياني که به همراه آنها کار مي کرده است، با پسري به نام فرهاد آشنا مي شود که چند سالي از خودش بزرگ تر است. ارتباط مريم با فرهاد ادامه مي يابد تا اينکه مريم در 13 سالگي و در پي ارتباط نامشروع با فرهاد، باردار مي شود. نوزاد در يکي از بيمارستان هاي جنوب تهران متولد مي شود و با توجه به وضعيت نامناسب مالي مادر، بيمارستان مريم و نوزادش را به موسسه خيريه مهرآفرين معرفي مي کند.
براي بررسي وضعيت مريم و نوزادش با عاطفه کيا احمدي، مددکار اين موسسه گفت و گويي انجام داده ايم.
وي در رابطه با وضعيت مريم پس از فوت پدر بزرگش مي گويد: از زماني که پدر بزرگ مريم فوت کرده است او راهي تهران شده و در پايتخت مشکلات زيادي را پشت سر گذاشته است.
اين مددکار اجتماعي در خصوص شرايط مادر مريم مي گويد: مادر مريم خود مصرف کننده ماده مخدر شيشه است و پس از گذشت مدت زمان اندکي از فوت همسرش، با فردي ازدواج مي کند که او هم شرايط مالي مناسبي ندارد.
کيا احمدي مي افزايد: مادر مريم از همسر جديدش 2 فرزند دارد که سرپرستي يکي از آنها را به دليل معلوليت به سازمان بهزيستي واگذار کرده و فرزند ديگر او اکنون 4 ساله است.
وي در رابطه با شرايط مريم پس از بارداري مي گويد: مريم از زماني که باردار مي شود و خانواده پدرش متوجه اين موضوع مي شوند، از سوي مادر بزرگ و عمه ها ترد شده و ديگر به پاتوق راه داده نمي شود. پس از آن، مريم که راه چاره ديگري نداشته، به ناچار به خانه ناپدري خود پناه مي برد و ناپدري او مي پذيرد که مريم همراه آنها زندگي کند.
اين مددکار اجتماعي با اشاره به تلاش هاي مريم براي سقط جنين مي گويد: مريم زماني که باردار بوده است تلاش زيادي براي سقط جنين کرده اما با توجه به شرايط جسمي نامناسبي که داشته است به او اعلام مي شود که خطر مرگ خودش را تهديد مي کند و به همين خاطر نوزاد را به دنيا مي آورد.
کيا احمدي با بيان اينکه " از زمان بارداري مريم، هيچ خبري از فرهاد که نقش پدر نوزاد را داشته، نيست" مي افزايد: از زماني که مريم متوجه مي شود باردار است، فرهاد را در جريان اين اتفاق قرار مي دهد اما از آن پس، فرهاد محل را ترک مي کند و از آن زمان تاکنون خبري از او نيست. در شرايطي که فرهاد متواري شده است، خانواده مريم از او شکايت کرده اند.
وي در خصوص شرايط حال حاضر مريم مي گويد: دختر بچه 14 ساله در شرايطي که بايد اکنون خود را براي رفتن به مدرسه آماده کند، هر روز مشغول نگهداري از نوزاد خود است. او در خانه ناپدري خود از فرزندش نگهداري مي کند و براي اينکه بتواند از فرزندش نگهداري کند، برايش کلاس هاي آموزشي گذاشته شده است.
اين مددکار اجتماعي با اشاره به گوشه گيري شديد مريم مي گويد: نشانه هاي افسردگي در مريم به وضوح قابل مشاهده است. او روزهاي دشواري را پشت سر گذاشته و اکنون موسسه خيريه مهرآفرين با اين شرط که مريم ديگر تکدي گري نکند، او را تحت حمايت قرار داده داده است.
کيا احمدي نداشتن شناسنامه را يکي ديگر از مشکلات مريم و نوزادش مي داند و مي گويد: علاوه بر اينکه مريم خود شناسنامه ندارد، نوزاد او مرواريد که اکنون 5 ماهه است نيز فاقد شناسنامه و مدارک هويتي است. در اين رابطه اقداماتي در دستور کار قرار گرفته و به دنبال گرفتن شناسنامه براي آنها هستيم.