شما فکر می کنید برای چی این قدر میل و اشتیاق نسل جوان به سفرهای داخلی کمه؟ فکر می کنید دلیل اینکه ملت، با وجود منفجرشدن، میدان تقسیم رو به غار علی صدر ترجیح می دهند چیه؟
زنده باد ولایت / ماهنامه خط خطی - پری سا شمس: شما فکر می کنید برای چی این قدر میل و اشتیاق نسل جوان به سفرهای داخلی کمه؟ فکر می کنید دلیل اینکه ملت، با وجود منفجرشدن، میدان تقسیم رو به غار علی صدر ترجیح می دهند چیه؟ به ضرس قاطع عرض می کنم خدمتشون که تمام این ها توطئه خانواده هاشمیه! (تشابه اسمی بود خداشاهده، خودمم الان فهمیدم!! :/)
در دوران تحصیل ما، یک کتاب اجتماعی بود به اسم «اجتماعی» که این اجتماعی کلا اشتباهی بود. توی این اجتماعی، یک خانواده بود به اسم خانواده هاشمی (آین هاشمی نه، اون هاشمی) که کسل تر از این خانواده هاشمی هیچ احدی نه دیده، نه شنیده. این ها همین طور بیخودی هی می رفتند سفرهای استانی، یعنی آقای هاشمی هی انتقالی می گرفت از این شهر به اون شهر، زن و بچه اش هم دنبالش. همیشه هم لنگ این بودند که مبادا مسواک و حوله شخصی شان را جا بگذارند.
حال آنکه در همان دوران، ما سالی یک بار شمال می رفتیم، بابایمان بساط تخته نردش را می گذشت توی کوله ما که بچه بودیم که پلیس اگر گرفت، ما را بگیرد! یعنی هیجان سفر در عالم واقع برای ما با قاچاق ادوات ممنوعه تعریف می شد و خانواده هاشمی (این هاشمی نه، اون هاشمی) اوج قصه شان جاگذاشتن کتاب درسی پسره بود!!!
ما می رفتیم شمال، شبانه روز به شکل مختلط ول بودیم توی دریا، این ها می رفتند کازرون سفرهای علمی! ما توی تونل جیغ می زدیم، این ها توی قطار زیبایی های طبیعت را مشاهده می کردند و حیرت می نمودند!
خلاصه این قدر بین زندگی ما و خانواده هاشمی فاصله بود که این هاشمی (این هاشمی نه، اون هاشمی) و زن و بچه اش با آن سفرهای کسالت بارشان برای ما حکم ضدتبلیغ پیدا کردند و بدین نحو نسل ما تصمیم گرفت که هرگز قدم در راهی که خانواده هاشمی گذارد، نگذارد و سفر به سواحل خلیج فارس را به سفر استان فارس ارجح بداند.