عروس و داماد براي اجازه ازدواج به زندان رفتند
تاریخ انتشار: 95/05/24 13:21
ايران/ وقتي دختر و پسر پاي سفره عقد نشستند؛ عاقد پي برد بدون اجازه قانوني پدر، عروس، نميتواند خطبه عقد را بخواند. اين درحالي بود که پدر 50 ساله از مدتها قبل بخاطر صدور اجرائيهاي بابت مهريه 110 سکه بهارآزادي همسرش، با دستور قاضي اجراي احکام دادگاه خانواده کرج در زندان به سر ميبرد و حضورش در مراسم عقد ممکن نبود.
اما براي اينکه مراسم عقد انجام شود مددکاران واحد مددکاري براي سازش و آشتي اين زوج ميانسال به تلاش پرداختند تا مادر خانواده از شکايتش بگذرد و به اين ترتيب پدر عروس از زندان آزاد شود و با حضورش در پاي سفره عقد، مراسم را برگزار کنند. اما اين زن حاضر به گذشت از شکايت خود نشد و با اصرار به عندالمطالبه و قانوني بودن مهريه به شوهرش فرصت رهايي از زندان نداد.
به اين ترتيب اشکهاي بيامان دختر براي رهايي پدر از زندان بيثمر ماند و مادر مهريهاش را طلب ميکرد... به هر قيمتي!
حسن (پدر عروس) قادر به پرداخت مهريه 120 ميليون توماني همسرش نبود و در نااميدي رنجآور زندان، تنها به ملاقات هفتگي دخترش دلخوش بود و براي اين ديدارها با بند بند وجودش، لحظهشماري ميکرد.
البته قاضي دادگاه خانواده کرج پس از دريافت دادخواست اعسار مرد زنداني و اظهار تنگدستي وي، با پرداخت قسطي مهريه موافقت کرد. اما «حسن»، قادر به پرداخت پيش قسط نبود. دختر 19 ساله در ديدار با پدر از خواستگاري حرف زد که شرايط زندگي آنها را پذيرفته بود و اصرار به ازدواج داشت. اما دست پدر از همه جا کوتاه بود. چگونه ميتوانست در اين لحظههاي سرنوشتساز همراه دخترش باشد و پدري کند؟ با اين حال او حسرت پرواز داشت تا به اين همه دوري و جدايي پايان دهد.
از سوي ديگر رئيس ندامتگاه در پي اعلام گزارش واحد مددکاري زندان در جريان زندگي اين زنداني مهريه قرار گرفت و پي برد مرد زنداني فرصتي ميخواست تا درباره سلامت اخلاقي و خانوادگي خواستگار دخترش و خصوصيات فردي او تحقيق و پرسوجو کند.
بدينترتيب رئيس ندامتگاه براي معرفي و آشنايي خواستگار با پدر عروس، اجازه ملاقات را صادر کرد و وي چندبار به ديدن پدر دختر مورد علاقهاش رفت تا شناخت بيشتري از هم پيدا کنند.
از سوي ديگر چندي بعد با دستور قضايي، مرد بدهکار با سپردن وثيقه قانوني، اجازه مرخصي گرفت تا به تحقيقات محلي درباره خواستگار دخترش بپردازد، پس از بازگشت به زندان نيز، او رضايت خود براي ازدواج را اعلام کرد و مقدمات عقد دخترش فراهم شد. سرانجام عاقد براي حل مشکل تصميم جالبي گرفت و گفت: حالا که پدر عروس نميتواند در مراسم فرزندش حاضر شود ما براي ديدنش به زندان ميرويم.
سپس با هماهنگي رئيس ندامتگاه عروس و داماد به همراه عاقد با گل و شيريني وارد زندان شدند تا با اعلام رضايت پدر و همراه با دعاي خير او، ازدواجشان را ثبت کنند.
پس از برگزاري مراسم، در ميان حيرت و ناباوري حاضران، عروس و داماد اعلام کردند، وام 5 ميليون توماني ازدواجشان را به عنوان پيشقسط مهريه به مادر عروس ميدهند تا هر چه زودتر پدر خانواده آزاد شود.
بدينترتيب با هماهنگي رئيس زندان با يکي از بانکهاي استان البرز، زمينه پرداخت فوري و خارج از نوبت وام ازدواج اين زوج فراهم شد تا نوعروس با دستاني پرسخاوت، هزينه خريد جهيزيهاش را صرف پرداخت مهريه مادر کند و راه رهايي پدر از زندان را فراهم کند