، دور تا دور گمرک غرب، جایی در اتوبان آزادگان، تا چشم کار میکند ماشینهای سبک و سنگین به ردیف پارک شدهاند و رانندگان و مسافران با برگههای ترخیص کالاها و ماشین آلاتشان دنبال باربری و انبار میکردند. قیافهها و تیپ و هیکلشان تقریبا شبیه هم است. همان قیافه تیپیک معمول که از رانندگان ترانزیت در ذهنها نقش بسته است. با هیبتی کاملا مردانه و زمخت. اینجا اما دنبال کسی آمده ایم که همه ویژگی هایش با بقیه رانندگان متفاوت است. کسی که اتفاقا بار ترانزیت آخرش هم، خودرویی لوکس است که خریدارش اصرار داشته آن را حتما به او بسپارد. او یک زن است که اگرچه برای ما ناآشناست، اما جاده های ایران، حدود ۴ دهه ای می شود که «حبیبه خانم» را خوب میشناسند. بانویی که کار را عار نمیداند و با حجاب کامل، پشت فرمان تریلی مینشیند تا نان آور خانواده کوچکش باشد. با «حبیبه سادات سجادی» ۵۹ ساله جلوی اسکانیای تر و تمیز و سفید رنگش و زیر سایه درختهای توت گپ زدیم تا درباره حال و هوای کارش و تلخ و شیرین ۳۷ سال رانندگی ترانزیت بیشتر بدانیم.