همانطور که برای شروع هر کار تازهای نیاز به مهارت و آموزش هست، آرامش نیز از این قضیه مستثنی نیست و باید آن را یاد بگیریم. خوشبختانه امروزه راههای بسیاری وجود دارند که به ما یاد میدهد چگونه در شرایط شلوغ و پرتلاطم، آرامشمان را حفظ کنیم. این مقاله یکی از آن دستاوردهای زیباست و به ما ۴۰ راه آسان برای یافتن آرامش را نشان میدهد. چراکه آرام کردن دنیای بیرونی، نیازمند داشتن آرامش درونی است. در این مقاله از کارهای عجیب و غریب خبری نیست. تنها یادآوری آن است که چقدر راحت و ارزان میشود به خوشیهای کوچک و در پی آن خوشیهای بزرگ دست یافت. فقط لازم است کمی متمرکزتر به زندگیتان بنگرید و در این راه با خودتان صادق باشید.
مهم نیست چه نوع موسیقی و چه سبکی گوش میدهید، فقط کافی است که از آن لذت ببرید و به شما آرامش بدهد.
یکی از راههای سریع و آسان برای دستیابی به آرامش درون، تنفس عمیق است. وقتی روی تنفستان تمرکز میکنید، مغزتان روی دم و بازدم و نحوهی تنفس متمرکز خواهد شد و خونرسانی در بدن بهتر انجام میشود. درنتیجه اعضای داخلی بدنتان، وظایف خود را بهتر انجام میدهند.
بیرون رفتن در هوای تازه و وقتی که خورشید به زیبایی میدرخشد، میتواند زندگی را برایتان دلپذیر کند و باعث افزایش آرامش ذهنی شود. قدم بزنید و از زندگی لذت ببرید.
در یک جا نمانید. شما که بِتُن نیستید! به بیرون شهر بیرون بروید و از طبیعت لذت ببرید. به آواز پرندگان گوش بدهید و از آسایش و آرامش آنجا بهرهمند شوید.
اگر حیوان خانگی دارید، حتما زمانی را به بازی کردن و وقت گذراندن با آن اختصاص بدهید؛ چراکه این راه بسیار خوبی برای از بین بردن استرسهای روزمره است. لمس کردن یک حس قوی است که میتواند تنشها را کاهش بدهد و باعث آرامش ذهنی شود.
شلوغی و نامرتبی، سردرگمی و تنش ایجاد میکند و برعکس آن، پاکیزگی و تمیز نگهداشتن خانه و محیط اطراف، میتواند به آرامش ذهنی کمک کند.
پذیرفتن آنچه که در اختیار ما نیست، برای رسیدن به آرامش درون بسیار مؤثر است. قبول کنید چیزهایی در جهان وجود دارد که در اختیار ما نیست و باید یاد بگیریم هر چه را که نمیتوانیم کنترل کنیم، تحمل کنیم و سعی کنیم با آن کنار بیاییم.
وقتی تمرکز حواس دارید، یعنی در همین لحظه کاملا به حواس پنجگانهتان (لامسه، چشایی، بینایی، شنوایی و بویایی) آگاه هستید. حواستان را درگیر کنید تا ذهنتان نتواند روی نگرانیها و اگر و ایکاشها تمرکز کند.
هر چقدر بیشتر خودتان را دوست بدارید، آرامش ذهنی بیشتر و همینطور احساس راحتی بیشتری دارید. دیگر اهمیتی ندارد در چه موقعیتی هستید. این کار باعث میشود اعتمادبهنفستان بیشتر شود و کمتر احساس ناامنی کنید و در نتیجه، آرامش درونیتان افزایش مییابد.
رفتارتان باید شبیه احساس و افکارتان باشد. مشکلات زمانی بهوجود میآیند که ما آنطور که فکر میکنیم، عمل نمیکنیم. گاهی خودمان راهی را انتخاب میکنیم و دنیا راه دیگری را به ما پیشنهاد میکند (در واقع چیزی بیشتر از پیشنهاد، زور میگوید!) اما اینکه بتوانیم بین خواستهی خودمان و خواستهی دنیا تعادل برقرار کنیم و بهترین گزینه را انتخاب کنیم مهم است. یافتن راههایی برای متعادل کردن اهداف درونی با راهی که ما در نهایت انتخاب میکنیم یکی از کلیدهای آرامش ذهنی است.
همیشه بخندید. وقتی میخندید میتوانید قسمتهای زیبای زندگی را هم ببینید. قهقهه یک پادزهر بزرگ برای مقابله با استرس است و هورمونهایی آزاد میکند که احساس خوشحالی را در شما افزایش میدهند.
برای ساختن عشقی واقعی، باید بیتوقع باشید و انتظار بازگشتی نداشته باشید. وقتی ما با «شرط و شروط» دیگری را دوست داشته باشیم، انتظارات برآوردهنشدهمان میتواند آشفتگی درونی و تنفر ایجاد کند. احساس ناامنی، آرامش ذهن را از بین میبرد.
همواره میزان سلامتیتان را بسنجید و مراقب خودتان باشید. هر طور که با خودتان رفتار کنید، دنیا و جهان اطراف نیز با شما همانگونه برخورد خواهد کرد. با خودتان مهربان باشید و چیزهایی را که میخواهید، بهدست بیاورید.
ایدهی خوبی است که چه الان و چه بعدها، کیفیت زندگی خودتان را ارزیابی کنید؛ آیا شغلتان را دوست دارید؟ رابطهتان را چطور؟ آیا در مسیر درستی هستید؟ ارزیابی و در صورت لزوم اصلاح امورات زندگی، برای بازیابی آرامش ذهنتان ضروری است.
این موضوع با شمارهی قبل مرتبط است. اهداف میتوانند ما را در جهت درست نگهدارند و به ما انگیزهی ادامهی راه را بدهند. اهدافتان را “هوشمند” انتخاب کنید. ه= هدف مشخص/ و= واقعگرا/ ش= شمارشپذیر و قابلاندازهگیری/ م= محدودهی زمانی مشخص/ ن= نویدبخش و خاص/ د= دستیافتنی.
این به شمارهی ۱۱ مرتبط است. در مقابل مشکلات زندگی انعطافپذیرتر باشید. یادتان باشد تغییر دادن افکار سفت و سخت آسانتر است تا اینکه بخواهید موقعیتهای سفت و سختی که جلوی ایدههای شما را گرفتهاند، تغییر بدهید.
به جای نگرانی دربارهی گذشته یا وحشت در مورد آینده، واقعا از زمان حال لذت ببرید. این همهی چیزی است که ما داریم: «زندگی در زمان حال». وقتی در حال زندگی کنیم، نگرانیهای گذشته و آینده نمیتوانند ما را مضطرب کنند.
ظاهرا روزانه بین ۳۰,۰۰۰ – ۷۵,۰۰۰ بار فکر میکنیم که در واقع ۸۰% آنها بیمعنی و تصادفی هستند. یاد بگیرید نگرانیهایتان را کمتر مرور کنید؛ زیرا اغلب نگرانیها بیحاصلاند و هرگونه آرامشی را از ذهن دور میکنند.
شما به همان اندازه حق دارید اینجا باشید و نظرتان را اعلام کنید که یک نفر دیگر حق دارد. وقتی ما به یک فرد کمادعا و تسلیمشده تبدیل میشویم، در واقع به زیان خودمان عمل کردهایم. مدعی بودن به این معنا این نیست که شما و نیازهایتان نسبت به بقیه اولویت دارید؛ منظورمان این است خودتان را دستکم نگیرید و کاملا مطیع دیگران نباشید. این مورد در واقع به سازش و یک موقعیت برد-برد اشاره دارد.
نترسید از اینکه بگویید چگونه فکر میکنید. این کار کمکتان میکند تا به فردی قاطع تبدیل شوید. بدانید که در زندگیتان چه میخواهید. اگر ندانید چه میخواهید، چیزی هم بهدست نخواهید آورد.
قدری زمان به خودتان اختصاص بدهید، یک وقفه برای پرداختن به خودتان ایجاد کنید. یا کاری را که کاملا خوشحالتان میکند، انجام بدهید تا برای بقیهی امورات زندگیتان آماده شوید. تعادل در زندگی بسیار اهمیت دارد.