ناگفته هاي دختر حسين پناهي از زندگي پدرش
تاریخ انتشار: 95/06/06 16:24
فارس/ آنا پناهي فرزند زنده ياد «حسين پناهي» درباره برخي خصوصيات رفتاري پدرش سخناني را بيان کرد و از انتشار برخي مطالب در فضاي مجازي گلايههايي داشت.شايد کمتر کسي باشد که وقتي نام «حسين پناهي» را ميشنود يادي از هنرمنديهاي اين هنرمند نکند.حسين پناهي در ۶ شهريور ۱۳۳۵ در روستاي دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگيلويه در استان کهگيلويه و بويراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسهٔ آيتالله گلپايگاني رفت و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگياش بازگشت ادامه دارد ...
فارس/ آنا پناهي فرزند زنده ياد «حسين پناهي» درباره برخي خصوصيات رفتاري پدرش سخناني را بيان کرد و از انتشار برخي مطالب در فضاي مجازي گلايههايي داشت.شايد کمتر کسي باشد که وقتي نام «حسين پناهي» را ميشنود يادي از هنرمنديهاي اين هنرمند نکند.حسين پناهي در ۶ شهريور ۱۳۳۵ در روستاي دژکوه از توابع شهر سوق از توابع شهرستان کهگيلويه در استان کهگيلويه و بويراحمد زاده شد. پس از اتمام تحصيل در بهبهان به توصيه و خواست پدر براي تحصيل به مدرسهٔ آيتالله گلپايگاني رفت و بعد از پايان تحصيلات براي ارشاد و راهنمايي مردم به محل زندگياش بازگشت.
چند ماهي در کسوت روحانيت به مردم خدمت کرد تا اينکه زني براي پرسش مسئلهاي که برايش پيش آمده بود پيش حسين رفت و از حسين پرسيد که فضلهٔ موشي داخل روغن محلي که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده است، آيا روغن نجس است؟ حسين با وجود اينکه ميدانست روغن نجس است (روغن محلي معمولاً در تابستان از حرارت دادن کره به دست ميآيد و در هواي آزاد و با توجه به گرم بودن هوا در تابستان روغن هميشه به صورت مايع است)، ولي اين را هم ميدانست که حاصل چند ماه تلاش اين زن روستايي، خرج سه چهار ماه خانوادهاش را بايد تأمين کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداري از اطراف آن را دربياورد و بريزد دور، روغن ديگر مشکلي ندارد.
بعد از اين اتفاق بود که حسين عليرغم فشارهاي اطرافيان نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانيت باقي بماند. اين اقدام حسين به طرد وي از خانواده نيز منجر شد. حسين به تهران آمد و در مدرسهٔ هنري آناهيتا چهار سال درس خواند و دوره بازيگري و نمايشنامهنويسي را گذراند و...
با يکي از بازماندگان او به نام آنا پناهي (دختر اين هنرمند) پيرامون برخي موارد به گفتوگو نشستيم که در ذيل مي آيد:
* در مورد تعداد افراد خانواده مرحوم پناهي بفرماييد و اينکه چه سالي ازدواج کرده و چند فرزند دارند.
حسين پناهي در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرده و سه فرزند به نام هاي ليلا، آنا و سينا دارد.
* شما فرزند چندم خانواده هستيد؟
من فرزند دوم خانواده هستم و بيست سه سالم بود که پدرم را از دست دادم.
* از خصوصيات ايشان بفرماييد؟ و اصلا اينکه حسين پناهي کيست؟
حسين پناهي آدم پيچيده ايي نبود. خيلي ساده و صميمي، مهربان و دوست داشتني، مثل همه شعرها و نوشتهها، مثل همهي بازيهايش بود.
حسين پناهي به تعبير خود او موجود عجيب و غريبي نيست. يک روستازاده حيران است که گذر از تضادهاي ناگزير و ناخواسته از او آدمي ساخته است که الاکلنگ وجودش در برخورد با مسائل به شکل اغراق آميزي هميشه در نوسان فرازها و فرودها است.
مينويسد: «در بازيها و نوشتهها نقاشيها شلختهام . هميشه بدون هيچ تلاشي، ذاتا مبهوت و مسحور همه چيزها بوده ام.
شنيدنيها
ديدنيها
گفتنيها .»
* خاطرهاي از پدر هست که در خاطرتان بيش از ديگر موارد مانده باشد؟
بله . يادم هست روز رفتم به منزل بابا رفتم و ديدم که در آن هواي سرد دي ماه بدون هيچ پتويي خوابيده است، از بابام پرسيدم که پتوها را چه کار کردي؟ (اين دوران همان روزهاي وقوع زلزله بم بود)، گفت: من همه پتوها را ديشب براي زلزله زدگان بم اهدا کردم.بعد از اينکه بيدار شد با هم به منزل ما آمديم. بابا تو چشم هاي من نگاه کرد و گفت: « بهترين پتوي خانهات را بيار تا بفرستيم بم.»
من هم که تازه ازدواج کرده بودم و طبيعتا همه وسائل زندگيام نو بود، گفتم: باشه و يکي از پتو هارو برداشتم ولي بابا دوباره نگاه معناداري به من کرد و گفت: عزيز دلم بهترين پتوي خانهات را بيار؛ چون پدر اطلاع داشت من پتويي دارم که خيلي دوستش دارم. همان پتو را برداشتيم و با هم راهي شديم. بابا به من بخشندگي را ياد داد و ياد داد که اگر قرار است چيزي را ببخشم بهترين هاي من بايد باشد .
* شنيدم شما ناشر هم هستيد، آيا آثار پدر را از سوي انتشارات خود منتشر ميکنيد؟
بله. انتشاراتي دارم به نام «آناپنا» که در واقع اولويت اصلي ما چاپ و نشر آثاريست که به طريقي به انديشه و فکر حسين پناهي مربوط مي شود که در کنار آن هم حمايت از نويسندگان و شاعران جوان را دارد. از جمله آثار منتشر شده از حسين پناهي در نشر ما دو کتاب که مجموعه مصاحبههاي ايشان از سال ۱۳۶۸ تا سال۱۳۸۳ است، به نام هاي «جهان زيرسيگاري من است» و «نويد يک روز بلند نوراني».
نمايشنامهاي به نام «سرودي براي مادران»، کتاب «نامههايي به آنا ۲» و «خداحافظ روزهاي اناري» که در واقع حسين پناهي از نگاه ديگران است هم هست.
* چند کتاب دارند که منتشر شده؟ آيا کتاب منتشر نشده اي هم باقي مانده است؟
بيش از بيست جلد کتاب چاپ شده دارند و سه آلبوم صوتي که دکلمه شعر ها با صداي خود ايشان است؛ ولي با وجود اين آثار متاسفانه امروزه در فضاي مجازي بدون استناد به منبع آثار ، بسياري شعر ها و نوشته ها و حتي متني با عنوان وصيت نامه به نام حسين پناهي منتشر شده که از ايشان نيست.
* خانم پناهي در مورد درگذشت آقاي پناهي حرف و حديث هاي فراواني است آيا به واقع او در تنهايي درگذشت؟
حسين پناهي در ۱۴ مرداد سال ۱۳۸۳ به علت سکته قلبي درگذشت و اگر غير از اين چيزي بيان شده کذب محض و غير از توهمات و غرض ورزي شخص بيان کننده چيزي ديگري نبوده است.
* واکنشها پس از درگذشت پدر چه بود؟ در اين سال ها برخوردها چگونه بوده است؟ آيا با رفتن او همه چيز فراموش شد؟
خب ايشان قبل از مرگشان بيشتر به عنوان يک بازيگر خاص مورد توجه بوده و آن بُعد شاعرانگي بعد از مرگ بيشتر نمود پيدا کرد، اين خاص بودن در بازيگري که به نظر من بيشتر به خاطر همان داشتن ذهنيت شاعرانه و فلسفي ايشان بوده که در واقع پشتوانه بازي هاي او قرار ميگرفت. بعد از مرگش بود که هفت دفتر اصلي شعر به همراه سه آلبوم صوتي منتشر شد و همين باعث شد تا بعد شاعرانگي شخصيت او بعد از مرگش پر رنگ تر به نظر بيايد.
* ممنون از زماني که براي اين گفتوگو اختصاص داديد.
ممنون.