راز پرونده ربودن امام موسي صدر
تاریخ انتشار: 95/06/08 14:5
خبرآنلاين/ با گذشت ۳۸ سال از ناپديدسازي اجباري امام موسي صدر، اين پرونده همچنان مفتوح است و او و همراهانش از حق آزادي محروم هستند.
رباب صدر، خواهر امام صدر و مدير مؤسسات امام صدر در لبنان است. او در سالهاي پس از ربودن امام همچنان که هدايت مؤسسات را بر اساس آنچه برادر پايهگذاري کرده بود، بر عهده دارد به همراه ديگر اعضاي خانواده امام موسي صدر براي پيگيري پرونده ربودن و آزادي امام و همراهانش تلاش ميکند ادامه دارد ...
راز پرونده ربودن امام موسي صدر
تاریخ انتشار: 95/06/08 14:5
خبرآنلاين/ با گذشت ۳۸ سال از ناپديدسازي اجباري امام موسي صدر، اين پرونده همچنان مفتوح است و او و همراهانش از حق آزادي محروم هستند.
رباب صدر، خواهر امام صدر و مدير مؤسسات امام صدر در لبنان است. او در سالهاي پس از ربودن امام همچنان که هدايت مؤسسات را بر اساس آنچه برادر پايهگذاري کرده بود، بر عهده دارد به همراه ديگر اعضاي خانواده امام موسي صدر براي پيگيري پرونده ربودن و آزادي امام و همراهانش تلاش ميکند.
همزمان با فرارسيدن ۹ شهريور، سالروز ربودن امام صدر، گفتوگوي سايت مؤسسه امام موسي صدر با رباب صدر را در ادامه ميخوانيد.
پس از گذشت ۳۸ سال از ربودن امام موسي صدر و سرنگوني قذافي، وضعيت حاکم بر ليبي و حتي مسئله کهولت سن امام، آيا همچنان به زنده بودن ايشان اميدوار هستيد؟
اين مسئله از مسائل الهي است و رابطهاي مستقيم با خدا دارد. انسان با قضايايي که در اختيار خداست، به شکل ديگري مواجهه ميشود، چون از دست مردم کاري برنميآيد. اگر خداي بزرگ بخواهد که امام موسي صدر سالم و زنده باشد، از او نگهداري ميکند و ما حتماً اميد داريم و ميدانيم که خداوند ايشان را براي مسئوليت و کاري نگه ميدارند و نخواسته است که ايشان از بين برود. اگر خواسته خدا اين باشد که ايشان را حفظ کند، حتماً ايشان را نگه ميدارد. ما خيلي اميد داريم. در هر صورت، ما تسليم مطلق امر خداوند هستيم؛ ولي اطمينان داريم که ايشان زنده هستند و باز خواهند گشت.
چرا پرونده امام موسي صدر تا به امروز به نتيجهاي نرسيده است؟
چنين اتفاقي در تاريخ حيات انسان مسئلهاي غيرعادي و کم نظير است: اينکه سه نفر مهمان رسمي دولتي باشند و از آنها پذيرايي شود و بعد ناگهان مفقود شوند و کسي از آنها خبري نداشته باشد. چنين حادثهاي تا به امروز اتفاق نيفتاده است. عجيب بودن اين قضيه بهگونهاي است که واقعاً انسان نميداند چه بگويد. اما بايد بگويم که وجود امام موسي صدر نه تنها براي کشورهاي عربي بلکه براي بسياري از کشورها و مسئولان جهان مزاحم بود. ايشان طرحهاي بسياري براي کشورها و ملتها داشت، از جمله براي فلسطين و لبنان که آن زمان درگير جنگ داخلي بود. برخي ميخواستند لبنان را تجزيه کنند، امام صدر مخالف آن بود. از طرفي، امام موسي صدر پشتيبان انقلاب اسلامي ايران هم بود.
برخي مواضع امام را درباره اين سه موضوع قبول نداشتند. امام موسي صدر با جديت بسيار فعاليت ميکرد، پيش ميرفت و همهجا را تکان ميداد. او قدرت تأثيرگذاري بر ملتها و دولتها را داشت. بنابراين، وجود او براي برخي دولتها مزاحم محسوب ميشد. اگر او را ترور ميکردند، منطقه آتش ميگرفت و ميدانستند که نميتوانند چنين کاري بکنند. بنابراين، بهتر آن بود که امام صدر را از صحنه و از ميدان فعاليتهايش دور کنند. صبر کردند تا زماني که ايشان به ليبي رفتند.
دولتهاي عرب براي اولين بار بر سر حفظ رازي تفاهم کردند و آن راز، ربودن امام موسي صدر است. در تاريخ عرب اتفاق نظر کشورهاي عربي بر سر موضوعي سابقه ندارد؛ ولي بر سر حفظ راز موضوع امام موسي صدر اتفاق نظر پيدا کردند، چون همه آنها از وجود ايشان راضي نبودند.
آيا تلاشهاي ايران و لبنان متناسب با اهميت قضيه بوده است؟
ايران چه تلاشي کرده است؟ چه کسي در ايران تلاش کرده است؟ در دوران آقاي خاتمي فعاليتهايي ميکردند و تماس ميگرفتند، ولي دولتهاي ديگر هيچ کدام قدمي براي آزادسازي امام موسي صدر برنداشتند. وقتي با آنها صحبت ميکرديم، علناً پاسخ ميدادند که الان وقت مطرح کردن اين موضوع نيست. ما انقلاب کردهايم و بايد دنبال برنامههاي مملکت خود باشيم. در نتيجه، ايران کاري در خور و سطح اين قضيه انجام نداده است.
لبنان نيز کشور ضعيفي است. زماني که اين حادثه رخ داد، لبنان در ضعيفترين وضعيت سياسي و امنيتي قرار داشت. آن زمان لبنان در آتش جنگ داخلي ميسوخت و لبنانيها قادر به اداره قضاياي داخلي خود نبودند. در نتيجه، اميد ما فقط به ايران بود. کشورهاي عربي همه دروغگو هستند. اين جمله را علناً بيان ميکنم و از هيچکس هراسي ندارم. سران کشورهاي عربي به ما ميگفتند که اقداماتي انجام خواهند داد، ولي هيچکدام اقدامي نکردند. ما از ايران انتظار و توقع داشتيم، چون ايران ارزش وجود امام موسي صدر را در منطقه ميدانست: اينکه امام موسي صدر فقط متعلق به لبنان و شيعيان لبنان نيست. امام موسي صدر متعلق به کل جهان است و طرحها و برنامهها و ايدههايش متعلق به جهان است. بنابراين، آنچه بايد در حق اين قضيه انجام ميشد، انجام نشد. به همين دليل نجات امام تا به امروز طول کشيده است. امروز هر مقدار که در خصوص پروندۀ قضايي کار کنيم، يقيناً خيلي دير به نتيجه ميرسيم. ولي متوقف نميشويم و همچنان ادامه ميدهيم.
متأسفانه پس از گذشت ۳۸ سال اين قضيه هنوز به نتيجهاي نرسيده است. آيا خانواده صدر از همه ظرفيتش استفاده کرده و هرچه لازم بوده انجام داده است؟
خانواده صدر، چه آنها که در ايران هستند و چه آنهايي که در لبنان حضور دارند، سياسي نيستند. بنابراين، در اين زمينهها تجاربي ندارند. براي اولين بار چنين مصيبتي بر سر خانواده صدر آمد که نميدانستيم بايد چه کنيم. امام موسي صدر دوستاني در خارج از لبنان در کشورهاي آفريقايي و عربي داشت. من شخصاً با هيئتي به تمام اين کشورها سفر و با همه رؤساي جمهور و پادشاهان عرب ملاقات و ديدار کردم. همه آنها وعده کمک در اين زمينه را دادند. کارهاي صورتگرفته همين مقدار بود، چون ما نميتوانستيم در زمينههاي امنيتي اطلاعاتي ورود کنيم. چنين فعاليتهايي وظيفهدولتهاست نه افرادي مثل ما. کارهاي اطلاعاتي به پول و درايت بسياري نياز دارد. اشخاصي بايد به اين مسائل ورود پيدا کنند که خبير باشند و بدانند با چه کساني صحبت ميکنند. شايد اگر ايران همان روزهاي اول با يکي از سازمانهاي اطلاعاتي بزرگ دنيا صحبت ميکرد و پول ميداد، امام همان اوايل نجات پيدا ميکرد و تا الان در زندان نمانده بود. ولي کسي نخواست چنين کند.
برخي افراد منتقد خانواده صدر هستند که چرا بلندتر فرياد نميزنند يا به ايران و لبنان نهيب بيشتري نميزنند؟ چرا مظلوميت خود را در رسانهها اعلام نميکنند؟ اگر از خانواده کاري برنميآيد، دستکم فرياد بلندتري بزنند.
اولاً، بايد بگويم که ما از بزرگ و کوچک مرامي داريم و نميتوانيم از چارچوب آن خارج شويم. به تعبيري اخلاق و رفتارمان اينگونه است و نميتوانيم غير از آني که هستيم، انجام دهيم.
ثانياً، من شخصاً در لبنان کارهاي تندي مانند اعتصاب و تجمع کردم. حتي در اعتصاب بزرگي که انجام داديم و چند روز استمرار داشت، سفير ايران آمد تا ما دست از اعتصاب برداريم و قول داد که ايران هرچه زودتر به اين مسئله رسيدگي کند يا اظهارات و مصاحبههاي من اسباب دردسر بسياري از سياسيون لبناني را فراهم کرد، ولي براي من مهم نبود. مردم را جمع ميکردم و فرياد ميزدم. اما نتيجهاي نديدم.
مردم هنگام قضاوت کردن و نظر دادن آسان صحبت ميکنند، ولي نميدانند که آن شخص در چه موقعيتي قرار دارد و چه چيزهايي را در نظر دارد که اين کار را انجام نميدهد. من ميتوانستم لبنان را بر هم بزنم، ولي اگر لبنان را بر هم ميزدم چه کسي آن را آرام ميکرد. قسم ميخورم که اگر در خيابان مينشستم و فرياد ميزدم، همه لبنانيها از مسيحي و مسلمان جمع ميشدند، اما چه کسي آنها را به خانههايشان بازميگرداند؟ با اين اقدام لبنان را ميسوزانديم؛ لبناني که امام موسي صدر تلاش بسياري براي آرام کردنش انجام داد. به ياد داريم که امام در مسجد صفا چند روز روزه (اعتصاب غذا) گرفت تا جنگ داخلي لبنان آرام گيرد. ما نميتوانستيم کارهايي خارج از اعتقاد و ايده ايشان انجام دهيم.
با وجود سالهاي زيادي که از پيگيري اين قضيه گذشته چه حرفي خطاب به دولتهاي ايران و لبنان داريد؟
اميدي به اين دولتها ندارم. ديد من نسبت به دولتها با گذشته بسيار متفاوت شده است و ديگر دولتها را قوي نميدانم، بلکه آنها را مصلحتانديش ميدانم. دولتها نميتوانند نقش انساني خود را ايفا کنند، بلکه مصلحتانديشي ميکنند. وگرنه اگر بخواهند همين امروز کارهايي را انجام ميدادند که از همان ابتدا ميتوانستند انجام دهند. قذافي يکي از خبرنگاران زن مسيحي لبناني را دستگير کرد. دو وزير لبنان به ليبي رفتند تا او را آزاد کردند. همان زمان بيان کردم، ولي کسي گوش نداد. آنقدر وجدان مسئولين کثيف شده و آنقدر ضمير آنها خواب رفته است که ديگر چيزي را متوجه نيستند.