: همۀ ترورهاي سياسي تاريخ معاصر ايران
تاریخ انتشار: 95/06/09 8:3
خبرآنلاين/ ترور در ايران سابقه طولاني دارد اما ترور ناصرالدينشاه از سوي يکي از شاگردان سيدجمالالدين اسدآبادي، سرآغاز ترورهاي سياسي خوانده ميشود.
اين روزها درحالي که غرب آسيا در آتش تروريسم ميسوزد، ايران از نظر حملات تروريستي در آرامش است و تلاش ها براي کشاندن موج عملياتهاي تروريستي به کشورمان تاکنون راه به جايي نبرده است. با اين همه، تاريخ معاصر ايران ترورهاي بسياري را به خود ديده که بازخواني برخي از پروندههاي ترور نشان ميدهد چرا بايد خطر تروريسم را همچنان جدي گرفت. ادامه دارد ...
اين روزها درحالي که غرب آسيا در آتش تروريسم ميسوزد، ايران از نظر حملات تروريستي در آرامش است و تلاش ها براي کشاندن موج عملياتهاي تروريستي به کشورمان تاکنون راه به جايي نبرده است. با اين همه، تاريخ معاصر ايران ترورهاي بسياري را به خود ديده که بازخواني برخي از پروندههاي ترور نشان ميدهد چرا بايد خطر تروريسم را همچنان جدي گرفت.
از ترور ناصرالدين شاه تا کميته مجازات
برخي تحليلگران، تاريخ شکلگيري گروههاي تروريستي را به حسن صباح و الموتيان حامي وي نسبت ميدهند. گروهي که 850 سال قبل، به منظور ايستادن در برابر حکومت سلجوقيان، دست به ترور زد. با اين وجود اگر بخواهيم ردپاي تروريسم در تاريخ سياسي معاصر ايران را جستجو کنيم بايد سراغ گلوله اي برويم که ميرزا رضا کرماني 120 سال پيش به سينه ناصرالدين شاه قاجار شليک کرد و شاهي که برخي او را آغازگر تاريخ سياسي نوين ايران مي دانند را کشت. همان شاهي که خود با قتل اميرکبير، به نوعي بنيانگذار تروريسم دولتي محسوب مي شود. اين ترور، سالها بعد و در اوج مبارزات مشروطه با شکل گيري «کميته مجازات» پي گرفته شد. کميته مجازات، انجمني بود که در اواخر دوره قاجار اقدام به ترور افرادي که به نظرشان ايادي بيگانه بودند، ميکردند.
تروريسم دولتي رضاخان
در دوره رضاخان ترورهاي سياسي متوقف به تروريسم دولتي شد. اين بار دربار بود که با روشهاي مشهوري که بعدها فيلمها و رمانهاي بسياري از دل آن بيرون آمد، رهبران مخالف يا حتي متحدان معاند را با روشهايي استاليني حذف کرد. تيمورتاش، شيخ خزعل، فيروز ميرزا نصرت الدوله، عبدالحسين ديبا، محمد فرخي يزدي، تقي اراني و بسياري ديگر از مخالفان سرشناس رژيم پهلوي، ازجمله قربانيان تروريسم دولتي پهلوي اول بودند. يکي از مشهورترين اين ترورها در دوره رضاشاه، ترور 7 آبان 1305 شهيد مدرس بود که البته نافرجام ماند اما پازل ترور او در زمان تبعيدش در کاشمر به شيوهاي عريانتر، کامل شد و اين بار ماموريت موفقيتآميز بود. البته پيش از آغاز اين سلسله ترورها، قتل ميرزاده عشقي، منتقد سرسخت رضاخان در خانه اش به ضرب گلوله، که در دوره نخست وزيري رضاخان رخ داد، نمايشي از خوي تروريستي اولين شاه پهلوي به شمار ميآمد.
داستان ترورهاي آخرين شاه و نخست وزيرانش
دوره سلطنت محمدرضا پهلوي را بايد اوج پيدايش گروههاي سياسي مسلح در ايران معاصر دانست. ديکتاتوري محمدرضا چنان سيستم بسته سياسي را موجب شده بود که بسياري از گروههاي سياسي رو به سوي مبارزه مسلحانه آورده بودند. هنوز هفت سال بيشتر از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوي نگذشته بود که گفته شد فخر آرا عضو حزب توده در روز ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در مراسمي به مناسبت تاسيس دانشگاه تهران پنج گلوله به سوي محمدرضاشاه شليک کرده و خود نيز به ضرب گلوله کشته شده است. اين گلولهها هرچند نتوانست آسيبي به محمدرضا پهلوي وارد کند اما سرآغازي شد بر رفتارهاي سرکوب گرايانه آخرين شاه ايران. گفته مي شود که پيش از اين، حزب توده در ترور محمد مسعود از منتقدان جدي دولت قوام نيز دست داشت. همان فردي که حسين فاطمي وزير خارجه مصدق هنگام سخنراني بر سر مزارش در سال 1330 ترور شد اما جان سالم به در برد. فاطمي يک بار ديگر پس از کودتاي 1332 از سوي نزديکان «شعبان بيمخ» ترور شد و در نهايت به جوخه اعدام سپرده شد.
ترورها در دوره دومين شاه پهلوي با ترور رزم آرا و احمد کسروي در سال 1329 توسط فدائيان اسلام ادامه يافت. ترور رزم آرا واقعهاي بود که به شکلگيري نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران منتهي شد. فدائيان اسلام پيش از رزم آرا، تجربه ترور هژير، ديگر نخست وزير شاه را نيز در پرونده خود داشتند. آنها کمي بعد در سال 1343 نيز حسنعلي منصور را ترور کردند.
يکي ديگر از ترورهاي پرشمار اين دوره، به مرگ محمود افشار طوس مربوط است. رئيس کل شهرباني دولت مصدق که در ارديبهشت 1332 مفقود شد و سپس جنازهاش در تپههاي لشکرک پيدا شد. مرگ او را مقدمهاي بر کودتاي 28مرداد دانستهاند.
ترورهاي سياسي با سريال ترورهاي نافرجام محمدرضا پهلوي، سيري ديگر به خود گرفت. در بهمن 1340 محمدرضا شاه يک بار با بمبي کنار جادهاي که البته عمل نکرد، مورد سوءقصد قرار گرفت و يک بار هم در سال 1344 در کاخ سلطنتي ترور نافرجام ديگري را تجربه کرد که البته حرف و حديثها درباره اصالت اخبار مبتني بر ترور او بسيار است. محمدرضا شاه از اين پس، خود به شيوه پدر، رو به ترورهاي دولتي آورد که گفته ميشد مرگ تيمور بختياري، اولين رئيس ساواک ايران در عراق را بايد در زمره اين ترورها به شمار آورد.
کارنامه سياه مجاهدين خلق در ترور مخالفان
سازمان مجاهدين خلق، يکي از مشهورترين گروههاي تروريستي است که سلسله ترورهاي خود را نيم قرن پيش و با ترور مجيد شريف واقفي در سال 1354 آغاز کرد. شريف واقفي يکي از اعضاي اين سازمان بود که تغيير ايدئولوژي سازمان مجاهدين خلق، از اسلامي به مارکسيستي را قبول نداشت.
اين گروه پس از انقلاب کارنامه سياهي از ترور از خود به يادگار گذاشت و گفته ميشود دستکم 12هزار شهيد ترور، نتيجه رفتار کور تروريستي اين سازمان پس از پيروزي انقلاب بوده است. انفجار هفتم تير در دفتر حزب جمهوري اسلامي که به شهادت شهيد بهشتي و 72 عضو بلندپايه اين حزب منتهي شد، انفجار در دفتر نخست وزيري که شهيدان رجايي و باهنر را به شهادت رساند، ترور ناموفق حضرت آيت الله خامنهاي در تيرماه 1360، ترور شهداي محراب، ترورهاي کور شهروندان عادي وفادار به انقلاب و خيانتهاي تروريستي و جاسوسي در جريان جنگ تحميلي، از جمله اقداماتي است که سازمان مجاهدين عامل آن بوده است. اين گروه پس از پايان جنگ تحميلي نيز با ترور شهيد لاجوردي (شهريور 1376)، شهيد صياد شيرازي (فروردين 78) و انفجار بمبي در کنار ضريح مطهر امام هشتم در مشهد (خرداد 1373)، جنايتهاي خود را ادامه داد و حتي در جريان شهادت دانشمندان هستهاي (بين سالهاي 88 و 89) نيز به کمک سرويسهاي امنيتي اسرائيل آمد.
پيش از سازمان منافقين، جرياني که نقش مهمي در ترورهاي سياسي سالهاي نخست انقلاب داشت، گروهک فرقان بود. ازجمله ترورهاي اين گروه ميتوان به ترور تيمسار سپهبد محمدولي قرهني نخستين رئيس ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران، شهيد مرتضي مطهري ايدئولوگ برجسته انقلاب، شهيد محمد مفتح و ترور نافرجام آيت الله هاشمي رفسنجاني اشاره کرد. تمامي اين عملياتهاي تروريستي در سال 1358 انجام شد.
آيت الله هاشمي رفسنجاني البته يک بار هم در سال 1372 و در مراسم ويژه آغاز جشنهاي سالگرد انقلاب اسلامي مورد سوءقصد فردي مسلح قرار گرفت.
قتلهاي زنجيرهاي در عصر اصلاحات
يکي ديگر از ترورهاي سريالي در ايران که حواشي بسياري را رقم زد، قتل سريالي روشنفکران بود. مرگ داريوش و پروانه فروهر، جعفر پوينده و محمد مختاري واکنشهاي گستردهاي را برانگيخت و در نهايت به افشاي باند سعيد امامي در وزارت اطلاعات منتهي شد. بعدها نامهاي ديگري نيز درباره قربانيان اين ترورها مطرح شد.
همزمان با استقرار دولت اصلاحات، علاوه بر ترور روشنفکران، ماجراي ترور سعيد حجاريان نيز خبرساز شد. او که نايب رئيس وقت شوراي شهر تهران بود، تئورسين جريان اصلاحات به شمار مي رفت. ترور حجاريان البته نافرجام بود اما او را خانه نشين کرد. گفته شد که عامل اين ترور فردي خودسر بوده است.
عملياتهاي تروريستي تکفيريها در کنار ترورهاي بيولوژيک
پرونده ترورهاي سياسي در ايران در سالهاي بعد با شکل گيري برخي گروههاي تروريستي تکفيري شکل متفاوتي به خود گرفت. گروهک تروريستي ريگي از جمله اين گروهها بود که اکنون با تغيير نام، عملياتهاي تروريستي خود را در شرق کشور ادامه ميدهد. در غرب اما همچنان فعاليتهايي تروريستي از سوي گروهک پژاک انجام ميشود و اخيرا نيز اعلام شد که گروهي موسوم به «توحيد و جهاد» ترورهاي سياسي برخي علماي اهل سنت و ديگر چهرههاي انتظامي و يا حتي محيط بانان محيط زيست را برنامهريزي ميکرده است.
در هفتههاي اخير هم خبرهايي مبني بر کشف و خنثيسازي عملياتهاي تروريستي گروه داعش در داخل مرزهاي کشورمان منتشر شد. عملياتهايي که البته هيچ يک نتوانست اجرايي شود. خبر کشف تحرکات داعش در ايران، همزمان شد با انتشار برخي خبرها درباره ورود کشورهاي غربي به فاز ترور «بيولوژيک» چهرههايي چون نادر طالبزاده يا مرحوم علي دادمان که ابعاد آن هنوز در حال بررسي است.
شايد بتوان آخرين ترور خبرساز سياسي در ايران را 120 سال پس از ترور ناصرالدين شاه، ترور حشمت الله فلاحت پيشه نماينده مجلس دانست که البته نافرجام ماند.
البته همه اين پروندههاي ترور درحالي است که در سالهاي اخير که شعلههاي تروريسم در منطقه بيش از پيش زبانه گرفته، حجم پايين عملياتهاي موفق تروريستي در ايران باعث شده تا بسياري از صاحبنظران، ايران را جزيره ثبات و سرزميني امن در دل آتش تروريسم در منطقه لقب دهند.
[ بازدید : 1031 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]